۱۳۹۲ آبان ۸, چهارشنبه

تفاوت اصلی بین مسیحیت و اسلام

تقریبا تمامی شریعت دین اسلام از تورات و تالمود(دین یهودیت) کپی شده و در واقع نیازی نبود که خداوند بخواد این شریعت رو بعد از به انجام رساندن و کامل کردن توسط عیسی مسیح، دوباره زنده کنه و برگردیم همه به خونه اول. با مصلوب شدن عیسی مسیح توسط قومی که شریعت رو در دست داشت، در واقع شریعت به صلیب کشیده شد و دیگر شریعتی درکار نیست. بعد از مصلوب شدن عیسی مسیح، فرزندان خداوند و یا فوم خداوند، زیر پیمانی جدید با خداوند زندگی میکنند. در این پیمان، شریعت در قلب ایمان آورندگان نوشته میشه و آن ها قدم هایشان رو یک به یک با عیسی مسیح برمیدارند. هرکاری که در زندگیشون بخوان انجام بدن، با روح مقدس خداوند در میان میزارن و از خدا کمک میخوان که بتونند تصمیم درست رو بگیرند.

در طومار ارمیای پیامبر در کتاب مقدس، فصل 31 آیه های 31 تا 34 نوشته شده:

خداوند می‌گوید: «زمانی می‌رسد که من پیمانی تازه با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا خواهم بست. آن مانند پیمانی نخواهد بود که با اجدادشان، وقتی دست آنها را گرفتم و از مصر نجات دادم، بستم. هر چند من مثل یک شوهر با آنها رفتار کردم، آنها آن پیمان را نگاه نداشتند. پیمان تازه‌ای که با قوم اسرائیل می‌بندم چنین خواهد بود: شریعت خود را در ضمیر آنها قرار می‌دهم و بر قلبشان خواهم نوشت. من خدای آنها و آنها قوم من خواهند بود. دیگر احتیاجی نیست كه آنان به همشهریان خود تعلیم دهند یا به یکدیگر بگویند: خدا را بشناس، زیرا همه از بزرگ تا كوچک مرا خواهند شناخت. در مقابل خطاهای آنها بخشنده خواهم بود و دیگر گناهان آنان را هرگز به یاد نخواهم آورد.»

این پیمان جدید در واقع همان پیمانی هست که با ظهور عیسی مسیح به انجام رسید. بخششی که در دین مسیحیت هست در اسلام وجود نداره و مهمتر از همه دلیل این بخشش هست که برمیگرده به کار عیسی مسیح بر روی صلیب که نکته انحرافی دین اسلام همینجاست که مصلوب شدن عیسی مسیح رو قبول نداره و در قرآن، سوره نساء آیه 157 نوشته شده: "و (نیز) بخاطر این گفته شان که « ما مسیح، عیسی پسر مریم پیامبر خدا را کشتیم». در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آوریختند، لکن امر بر آنها مشتبه شد، و هر آینه آنان که در (باره ی قتل) او اختلاف کردند، قطعاً از آن در شک هستند، و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند و به یقین او را نکشته اند". این درحالیه که قربانی شدن مسیح هم در عهد عتیق پیش بینی شده بود و هم خود عیسی مسیح قبل از اتفاق افتادن پیش بینی کرد و از یارانش خواست که گوشت بدن او رو باید بخورند و خون او رو بیاشامند تا در او حیات داشته باشند. البته این حرفها اشاره به همون نان و شراب و یا همون مراسم عشاء داره که در پست جداگانه ای بهش اشاره کردم قبلا. پس در واقع مهمترین نکته در مسیحیت ایمان به مصلوب شدن یا همون قربانی شدن عیسی مسیح بر روی صلیب و برخیزیدن او از مرگ در روز سوم که باز دوباره هم در عهد عتیق پیش بینی شده بود و هم عیسی مسیح پیش بینی کرده بود هستش.

تفاوت اصلی دیگه که در بالا هم گفتم اینه که در پیمان جدید دیگه قرار نیست شریعتی و کتابی از قانون وجود داشته باشه. پولس، فرستاده مسیح در نامه ای به رومیان که در کتاب مقدس هم هست، در فصل 7 نوشته: "ای برادران من، شما از قوانین اطّلاع دارید و می‌دانید كه انسان فقط تا زمانی‌که زنده است، ملزم به اطاعت از قانون است. مثلاً یک زن شوهردار، تا وقتی‌که شوهرش زنده است، قانوناً به او تعلّق دارد، امّا اگر شوهر او بمیرد، دیگر آن زن از قانونی كه او را به شوهرش مقیّد می‌ساخت، آزاد است. از این جهت اگر آن زن در زمان حیات شوهرش با مرد دیگری زندگی كند، زناكار خوانده خواهد شد. امّا اگر شوهرش بمیرد، دیگر این قانون شامل حال او نیست و چنانچه با مرد دیگری ازدواج كند، مرتكب زنا نمی‌شود. ای برادران من، شما نیز در همین وضع هستید. شما چون جزئی از بدن مسیح هستید، نسبت به شریعت مرده‌اید و اكنون به آن کسی‌که پس از مرگ زنده شد تعلّق دارید تا در نتیجه برای خدا ثمری بیاوریم. زیرا هنگامی‌که ما گرفتار طبیعت نفسانی بودیم، شهوات گناه كه به وسیلهٔ شریعت برانگیخته شده بود در وجود ما كار می‌کرد و موجب مرگ ما می‌شد. امّا اكنون از قید شریعت آزاد شده‌ایم زیرا نسبت به آنچه كه ما را در بردگی نگاه می‌‌داشت، مرده‌‌ایم تا به طور تازه‌ای یعنی به وسیلهٔ روح‌القدس خدا را خدمت كنیم، نه مانند گذشته كه از قوانین نوشته شده اطاعت می‌کردیم."

البته بعضی ها سریعا خوشحال میشن و فکر میکنند که خوب پس مسیحی بودن یعنی اینکه هرکاری دلمون بخواد میتونیم بکنیم! نه این طور نیست، در یک جمله خلاصه این رو میتونم بگم که در این دین درسته که تنها ایمان برای رستگاری کافیه ولی ایمان آوردن فقط به زبان نیست بلکه تنها راه اثبات ایمان آوردن، اعمال یک انسان هست. پس پولس در نامه ادامه میده که: "پس چه بگوییم؟ آیا شریعت گناهكار است؟ به هیچ وجه! اگر شریعت نبود من گناه را نمی‌شناختم. مثلاً اگر شریعت نگفته بود: «طمع نكن»، من هرگز نمی‌‌دانستم طمع‌كردن چیست. گناه با استفاده از این قانون هر نوع طمع‌كاری را در زندگی من پدید آورد. زیرا گناه بدون شریعت مثل جسد بی‌جان است. خود من زمانی بی‌خبر از شریعت زنده بودم، امّا همین‌که این حكم شریعت آمد، گناه جان تازه‌‌ای گرفت و من مُردم و شریعت كه قرار بود به حیات منجر شود، در مورد من، مرگ به بار آورد. زیرا گناه با استفاده از آن حكم شریعت مرا فریب داده، كُشت. بنابراین شریعت به خودی خود مقدّس است و تمام احكام آن مقدّس و عادلانه و نیكوست. آیا مقصود این است كه چیزی نیكو موجب مرگ من شد؟ به ‌هیچ‌وجه! گناه این كار را كرد تا ماهیّت واقعی آن آشكار شود. گناه با استفاده از یک چیز نیكو موجب مرگ من شد تا به وسیلهٔ این حكم شریعت، پستی و شرارت بی‌حد گناه معلوم گردد."

پولس رسول باز دوباره ادامه میده در این نامه که: "ما می‌دانیم كه شریعت روحانی است؛ امّا من نفسانی هستم و مانند برده‌‌ای به گناه فروخته شده‌‌ام. نمی‌دانم چه‌کار می‌کنم؛ زیرا آنچه را كه دلم می‌خواهد انجام نمی‌دهم، بلكه برخلاف، چیزی را كه از آن تنفّر دارم به عمل می‌آورم. وقتی كاری می‌کنم كه نمی‌‌‌‌‌خواهم بكنم، این نشان می‌دهد كه من با حقانیّت شریعت موافقم. پس در واقع من آن کسی‌که این کار را انجام می‌دهد نیستم؛ بلكه این گناه است كه در من به سر می‌برد. می‌دانم كه در من یعنی در طبیعت نفسانی من جایی برای نیكویی نیست، زیرا اگرچه میل به نیكی كردن در من هست ولی قدرت انجام آن را ندارم. آن نیكی‌ای را كه می‌خواهم، انجام نمی‌دهم، بلكه كار بدی را كه نمی‌‌‌‌‌خواهم، به عمل می‌آورم. اگر كاری را كه نمی‌‌‌‌‌خواهم، ‌انجام می‌دهم، دیگر كنندهٔ آن كار من نیستم، بلكه گناه است كه در من به سر می‌برد. پس به این قاعدهٔ كلّی پی می‌برم كه: هروقت می‌خواهم كاری نیكو انجام دهم، فقط شرارت از من سر می‌‌زند. باطناً از شریعت خدا لذّت می‌برم، ولی می‌بینم فرمان دیگری بر بدن من حاكم است كه با فرمان حاكم بر ذهن من می‌جنگد و مرا اسیر فرمان گناه می‌سازد، یعنی اعضای بدن مرا مطیع خود نموده است. من چه آدم بدبختی هستم! این بدن، مرا به سوی مرگ می‌کشاند. چه كسی می‌تواند مرا از دست آن آزاد سازد؟ خدا را شکر می‌کنم که به وسیلهٔ خداوند ما عیسی مسیح چنین كاری را كرده است. خلاصه درحالی‌که طبیعت نفسانی من بندهٔ گناه است، با عقل خود شریعت خدا را بندگی می‌کنم."

 پس در خلاصه میشه اینطور گفت که شریعت اومد تا گناه رو به انسان نشون بده، بعد که گناه به انسان نشون داده شد، به خاطر شریعت گناه جان تازه ای گرفت و از سمت شیطان تقویت شد و در واقع استبداد دینی رو به وجود آورد. شیطان با این کار پستی بیش از حد خودش رو نشون داد چرا که نشون داد که حتی چیز نیکو(شریعت) رو به پستی و گناه تبدیل میکنه. با ظهور عیسی مسیح، شریعت کامل شد و بعد به صلیب کشیده شد و گناهان انسان پاک شد، پس ما دیگه زیر نظر شریعت و برده شریعت نیستیم که بخواد گناهمون شمرده بشه بلکه زیر فیض و بخشش خداوند قرار داریم. پس شیطان دیگه شما رو به گناه کردن وسوسه نمیکنه چون که میدونه که تلاش بی فایده داره میکنه! اما شیطان به کار خودش ادامه میده و هرکاری میکنه که شما این ایمان رو از دست بدید، حتی اگه شده دین های قلابی درست میکنه مثل اسلام و بهاییت. اما اگه ایمان شما به کار عیسی مسیح بر روی صلیب از بین بره و اون موقع شروع به گناه کردن بکنید، اون موقع معلوم میشه که شیطان دوباره به درون جلد شما وارد شده. اما شیطان فقط وقتی میتونه به درون شما وارد بشه که ایمان شما به عیسی مسیح از بین بره. به خاطر همینه که عیسی مسیح فرمودند: در من بمانید تا من نیز در شما بمانم. پس دوستان من شما وقتی که به عیسی مسیح ایمان میارید، فقط و فقط به یک چیز میبالید و فخر میفروشید. اونم مصلوب شدن خداوندمان عیسی مسیح هست که توسط آن دنیا و گناه نزد ما مصلوب شده و ما نزد دنیا و گناه. پس دیگه این بدن ما برده گناه و شریعت نیست که بخواد بازیچه دست شیطان بشه و اگه فرد ایمان دار مرتکب گناهی بشه، چه قبل، چه در هنگام گناه و چه بعد از گناه، احساس دوری از عیسی مسیح میکنه، چرا که عیسی مسیح(روح القدس) در بدن کسی که گناه میکنه نمیمونه. پس دوستانی که ایمان میارید، در عیسی مسیح بمانید تا او نیز در شما بماند و قدم های زندگیتون رو با روح(همان روح مقدس برگرفته شده از خدا و همان پشتیبان وعده داده شده از مسیح) بردارید و همیشه گوش بدید ببینید روح چی میگه. به جسم و خواسته های جسمی توجه نکنید چرا که جسم ما بر روی صلیب با جسم عیسی مسیح به صلیب کشیده شده(بعد از اینکه به کار عیسی مسیح بر روی صلیب ایمان آوردیم و ترجیحا غسل تعمید گرفتیم) تا شاید در آخر در رستگاری و حیات جاویدان با او شریک باشیم. آمین...

۶ نظر:

  1. kheili ham khoob
    hala shoma be man javab bede, tooye torati ke azash esm mibarid:
    bakhsh 19(30 ta 38) mishe begin "Loot" chejoor payambari hast ke ham mast mikone, ham dokhatr hash azash bardar mishan?Be nazare shoma in kami ajib nist ke ferestade khoda ye hamchin etefaghi saresh biofte?
    Ya toorat 12(10-19) ebram ke hazer mishe pesaresh ro ghorbani kone, ama az tars hamsaresh ro khaharesh morefi mikone? agha kheili ajibe

    پاسخحذف
  2. Bad toorat 26(6-11)baz Es'hagh ke payambar khoda hast, hamsaresh ro dobare khaharesh elam mikone?
    ye etefagh ham baraye Pesar ham Pedar?
    Ajib nist ke be ebrahim ghol farzand dade mishe, ama Esmaeil ke farzand avalesh mishe o padash ebrahim mahsoob mishe dige aslan jaei dide nemsihe?

    پاسخحذف
  3. Toorat27(1-39) haji in che model payambar haei hastan ke hame kari mikonan?
    haji ina ke hamash peyro eshgh o hal o dooz o kalak hastan
    Man na tarafdari az kasi mikonam alan na chizi. Faghat 1 hafte hast toorat Download kardam daram mikhoonam.

    پاسخحذف
  4. Aslan az hame bahal tar
    Toorat 6(5-8) kheili bahale, Yani kollan khoda pashimoon shod, mikhast jamesh kone, vali Nooh nazasht. Dame Nooh garm khodaei lol

    Badi ye ja dige naghd kardin kolle zaban ghoran ro. migin Arami boode zabane arab ha.Man hichi nemigam. Shoma khodet 1 bar be jomle deghat kon: "zaban Arab ta gharn 6 Arami boode"

    پاسخحذف
  5. اولا لوت پیامبر نیست تو کتاب مقدس. دوما هیچ پیامبری تو کتاب مقدس معصوم و بیگناه نیست. کتاب مقدس میگه همه گناه کردند. و فقط این خود خدا که در شخص مسیح پایین میاد هست که معصوم و بیگناهه. حالا شما به من بگین محمد چطور پیامبری بوده که چپ و راست زن میگیره و حتی به عایشه شش ساله هم رحم نمیکنه و یا زن پسر خوندش زید. چطور پیامبری بوده که این همه آدم میکشه و این همه تناقض گویی میکنه و از یه طرف میگه کتاب های قبلی حتی اسمشم اومده ولی امثال تو میان میگن این کتابا تحریف شده. چرا آدم باید به کتابی به عنوان سند اشاره کنه که تحریف شده. محمد چطور پیامبری بوده که اینقدر شک میکنه تا جایی که قرآن آیه ۹۴ سوره یونس بهش میگه برای برطرف شدن شک هاش باید به کتاب های آسمانی قبل از قرآن مراجعه کنه بعد شما اینجا داری کتاب های قبلی رو مسخره میکنی و میگی تحریف شده. اگه اینطوری باشه محمد خودتون هم نمیتونست شک هاش رو برطرف کنه چه برسه به امثال شماها. التماس تفکر...

    پاسخحذف
  6. در قران کریم ایه ش۱۳۳ می فرماید و ان لوطا لمن المرسلین پس طبق این ایه شریفه لوط پیامبر بوده و اما اگر پیامبر معصوم و بیگناه نباشد چگونه می شود به حرفهای او اعتماد کرد از کجا معلوم که او یک درغگو و کذاب نباشد اما در موردزنان پیامبر اسلام باید گفت که اگر تاریخ را دقیق مطالعه کنید متوجه خواهید شد که ان حضرت هرگز برای خواسته های شخصی یا رسیدن به مال و یا استعمار زنان ازدواج نکرده است بلکه مقام و منزلت پیامبر موجب اشتیاق عموم مردم برای وصلت با حضرت بود ضمن اینکه پیامبر با ازدواج با خانواده های فقیر انان را تحت تکفل خود قرار می دادو اینکه ازدواجهای پیامبر راهی برای پیوند با قبایل مختلف و در راستای گسترش اسلام بودواما ازدواج پیامبر با زن فرزندخوانده اش مطابق با روایات اهل بیت به جهت محو یک عادت معروف در جاهلیت بوده است زیرا اعراب در ان زمان ازدواج با همسران پسر خوانده را بعد از طلاق همانند ازدواج با همسر فرزندان حقیقی جایز نمی دانستند و پیامبر برای شکستن این سنت جاهلی این کار را انجام دادندهر چند متاسفانه اهل سنت مطالبی را در این زمینه نقل کرده اند که با عصمت پیامبر مکرم سازگاری نداردواما در اوصاف و مشخصات پیامبر در کتب اهل کتاب زمانش همین قدر کافی است که پیامبر چشم در چشم انها این ادعا را بکند و اگر این موضوع حقیقت داشت بهترین وسیله برای تکذیب پیامبر برای انها و رسوائی پیامبر بودپس نفس همین موضوع دلالت بر صدق همین مطلب می کند در قران کریم امده است لتجدن اقربهم موده للذین امنوا الذین قالوا انا نصاری ذلک بان منهم قسیسن و رهبانا وانهم لا یستکبرون در این باره در تفسیر عیاشی که در زمان غیبت صغری امام زمان نوشته شده روایتی از امام صادق روایت شده بدین مضمون که امام صادق ذکر کرد نصاری و دشمنیهای انان را با اسلام و مسلمین راوی میگوید من این ایه شریفه ذلک بان منهم قسیسن و رهبانا و انهم لا یستکبرون تلاوت ‌کر دم حضرت در جواب فرمودند اولئک کانوا قوما بین عیسی و محمد ینتظرون مجئ محمد یعنی انها فرقه ای بین عیسی و محمد بودند که منتظر امدن پیامبر اسلام بودند در حالی که در ایات دیگری از قران کریم از دوستی با نصاری نهی شده است این در باره ذکر پیامبر اسلام در کتب نصاری است .

    پاسخحذف