۱۳۹۲ آبان ۹, پنجشنبه

اهمیت خون عیسی مسیح

در اولین نامه پطرس در عهد جدید کتاب مقدس مورد قبول مسیحیان، اهمیت خون ریخته شده عیسی مسیح در یک جمله به تصویر کشیده شده. در دین مسیحیت، ما به یک گناه اورجینال اعتقاد داریم که در واقع توسط پدر و مادر همه ما، آدم و حوا، اتفاق افتاده و با خوردن میوه دانش و سرپیچی از دستور خدا، انسان به گناه فروخته شده، درست مانند یک برده و خداوند برای خریدن انسان، خون بهایی رو پرداخته که هیچ کسی شاید حاضر به پرداختش نباشه. خون عیسی مسیح بر روی صلیب، تنها انسانی که بدون هیچ گناهی خونش به بدترین شکل ریخته شد تا بهای بردگی انسان به شیطان پرداخته بشه و انسان از این بردگی آزاد بشه. البته این نامه فقط یکی از قسمت های کتاب مقدس هست که این اهمیت رو به تصویر میکشه.

دعوت به زندگی پاک در نامه اول پطرس، انتهای فصل اول: پس حواس خود را جمع کرده و هوشیار باشید. در انتظار آن فیضی که در وقت ظهور عیسی مسیح نصیب شما خواهد شد، با امید به سر برید. مثل فرزندانی که مطیع خدا هستند، نگذارید آن تمایلات نفسانی که به دوران جهالت گذشتهٔ شما مربوط است، زندگی شما را تحت تأثیر خود قرار دهند. بلکه چنانکه خدایی که شما را خوانده است، پاک است شما نیز در تمام رفتارتان پاک باشید. زیرا کتاب‌ مقدّس می‌فرماید:«شما باید مقدّس باشید، زیرا که من قدّوسم.»شما در دعاهای خود، کسی را پدر خطاب می‌کنید که بدون هیچ‌گونه تبعیضی همه را مطابق کارهایشان داوری خواهد کرد بنابراین شما بقیّهٔ عمر خود را بر روی زمین با خداترسی بگذرانید. فراموش نکنید که شما از قید روشهای بیهودهٔ زندگی که از نیاکان خود آموخته بودید، آزاد شدید و این آزادی با پرداخت چیزهای فانی مثل طلا و نقره نبود؛ بلکه با خون گرانبهایی مانند خون برّه‌ای بی‌نقص و عیب، یعنی با خون مسیح آزاد شدید. خدا قبل از آفرینش جهان او را برای همین کار معیّن فرمود، ولی او در زمان آخر به‌خاطر شما ظاهر شده است. شما به وسیلهٔ مسیح به خدا ایمان دارید، خدایی که مسیح را پس از مرگ زنده گردانید و به او جاه و جلال بخشید تا ایمان و امید شما به خدا متّکی باشد.اکنون چون از حقیقت اطاعت می‌کنید، جانهای خود را پاک و منزّه ساخته‌اید، می‌توانید یکدیگر را صمیمانه دوست داشته باشید. پس یکدیگر را از دل و جان دوست بدارید. این بار تولّد شما در اثر تخم فانی نبود بلکه به وسیلهٔ تخم غیرفانی، یعنی کلام‌ خدای زنده و جاودان تولّد تازه یافتید. زیرا «تمام آدمیان مثل علف هستند، و تمام جلال آنان مانند گل علف است. علف خشک می‌شود و گلش می‌ریزد، امّا کلام خدا تا ابد باقی است.» و این کلام همان مژده‌ای است که به شما داده شده است.

۱۳۹۲ آبان ۸, چهارشنبه

تفاوت اصلی بین مسیحیت و اسلام

تقریبا تمامی شریعت دین اسلام از تورات و تالمود(دین یهودیت) کپی شده و در واقع نیازی نبود که خداوند بخواد این شریعت رو بعد از به انجام رساندن و کامل کردن توسط عیسی مسیح، دوباره زنده کنه و برگردیم همه به خونه اول. با مصلوب شدن عیسی مسیح توسط قومی که شریعت رو در دست داشت، در واقع شریعت به صلیب کشیده شد و دیگر شریعتی درکار نیست. بعد از مصلوب شدن عیسی مسیح، فرزندان خداوند و یا فوم خداوند، زیر پیمانی جدید با خداوند زندگی میکنند. در این پیمان، شریعت در قلب ایمان آورندگان نوشته میشه و آن ها قدم هایشان رو یک به یک با عیسی مسیح برمیدارند. هرکاری که در زندگیشون بخوان انجام بدن، با روح مقدس خداوند در میان میزارن و از خدا کمک میخوان که بتونند تصمیم درست رو بگیرند.

در طومار ارمیای پیامبر در کتاب مقدس، فصل 31 آیه های 31 تا 34 نوشته شده:

خداوند می‌گوید: «زمانی می‌رسد که من پیمانی تازه با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا خواهم بست. آن مانند پیمانی نخواهد بود که با اجدادشان، وقتی دست آنها را گرفتم و از مصر نجات دادم، بستم. هر چند من مثل یک شوهر با آنها رفتار کردم، آنها آن پیمان را نگاه نداشتند. پیمان تازه‌ای که با قوم اسرائیل می‌بندم چنین خواهد بود: شریعت خود را در ضمیر آنها قرار می‌دهم و بر قلبشان خواهم نوشت. من خدای آنها و آنها قوم من خواهند بود. دیگر احتیاجی نیست كه آنان به همشهریان خود تعلیم دهند یا به یکدیگر بگویند: خدا را بشناس، زیرا همه از بزرگ تا كوچک مرا خواهند شناخت. در مقابل خطاهای آنها بخشنده خواهم بود و دیگر گناهان آنان را هرگز به یاد نخواهم آورد.»

این پیمان جدید در واقع همان پیمانی هست که با ظهور عیسی مسیح به انجام رسید. بخششی که در دین مسیحیت هست در اسلام وجود نداره و مهمتر از همه دلیل این بخشش هست که برمیگرده به کار عیسی مسیح بر روی صلیب که نکته انحرافی دین اسلام همینجاست که مصلوب شدن عیسی مسیح رو قبول نداره و در قرآن، سوره نساء آیه 157 نوشته شده: "و (نیز) بخاطر این گفته شان که « ما مسیح، عیسی پسر مریم پیامبر خدا را کشتیم». در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آوریختند، لکن امر بر آنها مشتبه شد، و هر آینه آنان که در (باره ی قتل) او اختلاف کردند، قطعاً از آن در شک هستند، و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند و به یقین او را نکشته اند". این درحالیه که قربانی شدن مسیح هم در عهد عتیق پیش بینی شده بود و هم خود عیسی مسیح قبل از اتفاق افتادن پیش بینی کرد و از یارانش خواست که گوشت بدن او رو باید بخورند و خون او رو بیاشامند تا در او حیات داشته باشند. البته این حرفها اشاره به همون نان و شراب و یا همون مراسم عشاء داره که در پست جداگانه ای بهش اشاره کردم قبلا. پس در واقع مهمترین نکته در مسیحیت ایمان به مصلوب شدن یا همون قربانی شدن عیسی مسیح بر روی صلیب و برخیزیدن او از مرگ در روز سوم که باز دوباره هم در عهد عتیق پیش بینی شده بود و هم عیسی مسیح پیش بینی کرده بود هستش.

تفاوت اصلی دیگه که در بالا هم گفتم اینه که در پیمان جدید دیگه قرار نیست شریعتی و کتابی از قانون وجود داشته باشه. پولس، فرستاده مسیح در نامه ای به رومیان که در کتاب مقدس هم هست، در فصل 7 نوشته: "ای برادران من، شما از قوانین اطّلاع دارید و می‌دانید كه انسان فقط تا زمانی‌که زنده است، ملزم به اطاعت از قانون است. مثلاً یک زن شوهردار، تا وقتی‌که شوهرش زنده است، قانوناً به او تعلّق دارد، امّا اگر شوهر او بمیرد، دیگر آن زن از قانونی كه او را به شوهرش مقیّد می‌ساخت، آزاد است. از این جهت اگر آن زن در زمان حیات شوهرش با مرد دیگری زندگی كند، زناكار خوانده خواهد شد. امّا اگر شوهرش بمیرد، دیگر این قانون شامل حال او نیست و چنانچه با مرد دیگری ازدواج كند، مرتكب زنا نمی‌شود. ای برادران من، شما نیز در همین وضع هستید. شما چون جزئی از بدن مسیح هستید، نسبت به شریعت مرده‌اید و اكنون به آن کسی‌که پس از مرگ زنده شد تعلّق دارید تا در نتیجه برای خدا ثمری بیاوریم. زیرا هنگامی‌که ما گرفتار طبیعت نفسانی بودیم، شهوات گناه كه به وسیلهٔ شریعت برانگیخته شده بود در وجود ما كار می‌کرد و موجب مرگ ما می‌شد. امّا اكنون از قید شریعت آزاد شده‌ایم زیرا نسبت به آنچه كه ما را در بردگی نگاه می‌‌داشت، مرده‌‌ایم تا به طور تازه‌ای یعنی به وسیلهٔ روح‌القدس خدا را خدمت كنیم، نه مانند گذشته كه از قوانین نوشته شده اطاعت می‌کردیم."

البته بعضی ها سریعا خوشحال میشن و فکر میکنند که خوب پس مسیحی بودن یعنی اینکه هرکاری دلمون بخواد میتونیم بکنیم! نه این طور نیست، در یک جمله خلاصه این رو میتونم بگم که در این دین درسته که تنها ایمان برای رستگاری کافیه ولی ایمان آوردن فقط به زبان نیست بلکه تنها راه اثبات ایمان آوردن، اعمال یک انسان هست. پس پولس در نامه ادامه میده که: "پس چه بگوییم؟ آیا شریعت گناهكار است؟ به هیچ وجه! اگر شریعت نبود من گناه را نمی‌شناختم. مثلاً اگر شریعت نگفته بود: «طمع نكن»، من هرگز نمی‌‌دانستم طمع‌كردن چیست. گناه با استفاده از این قانون هر نوع طمع‌كاری را در زندگی من پدید آورد. زیرا گناه بدون شریعت مثل جسد بی‌جان است. خود من زمانی بی‌خبر از شریعت زنده بودم، امّا همین‌که این حكم شریعت آمد، گناه جان تازه‌‌ای گرفت و من مُردم و شریعت كه قرار بود به حیات منجر شود، در مورد من، مرگ به بار آورد. زیرا گناه با استفاده از آن حكم شریعت مرا فریب داده، كُشت. بنابراین شریعت به خودی خود مقدّس است و تمام احكام آن مقدّس و عادلانه و نیكوست. آیا مقصود این است كه چیزی نیكو موجب مرگ من شد؟ به ‌هیچ‌وجه! گناه این كار را كرد تا ماهیّت واقعی آن آشكار شود. گناه با استفاده از یک چیز نیكو موجب مرگ من شد تا به وسیلهٔ این حكم شریعت، پستی و شرارت بی‌حد گناه معلوم گردد."

پولس رسول باز دوباره ادامه میده در این نامه که: "ما می‌دانیم كه شریعت روحانی است؛ امّا من نفسانی هستم و مانند برده‌‌ای به گناه فروخته شده‌‌ام. نمی‌دانم چه‌کار می‌کنم؛ زیرا آنچه را كه دلم می‌خواهد انجام نمی‌دهم، بلكه برخلاف، چیزی را كه از آن تنفّر دارم به عمل می‌آورم. وقتی كاری می‌کنم كه نمی‌‌‌‌‌خواهم بكنم، این نشان می‌دهد كه من با حقانیّت شریعت موافقم. پس در واقع من آن کسی‌که این کار را انجام می‌دهد نیستم؛ بلكه این گناه است كه در من به سر می‌برد. می‌دانم كه در من یعنی در طبیعت نفسانی من جایی برای نیكویی نیست، زیرا اگرچه میل به نیكی كردن در من هست ولی قدرت انجام آن را ندارم. آن نیكی‌ای را كه می‌خواهم، انجام نمی‌دهم، بلكه كار بدی را كه نمی‌‌‌‌‌خواهم، به عمل می‌آورم. اگر كاری را كه نمی‌‌‌‌‌خواهم، ‌انجام می‌دهم، دیگر كنندهٔ آن كار من نیستم، بلكه گناه است كه در من به سر می‌برد. پس به این قاعدهٔ كلّی پی می‌برم كه: هروقت می‌خواهم كاری نیكو انجام دهم، فقط شرارت از من سر می‌‌زند. باطناً از شریعت خدا لذّت می‌برم، ولی می‌بینم فرمان دیگری بر بدن من حاكم است كه با فرمان حاكم بر ذهن من می‌جنگد و مرا اسیر فرمان گناه می‌سازد، یعنی اعضای بدن مرا مطیع خود نموده است. من چه آدم بدبختی هستم! این بدن، مرا به سوی مرگ می‌کشاند. چه كسی می‌تواند مرا از دست آن آزاد سازد؟ خدا را شکر می‌کنم که به وسیلهٔ خداوند ما عیسی مسیح چنین كاری را كرده است. خلاصه درحالی‌که طبیعت نفسانی من بندهٔ گناه است، با عقل خود شریعت خدا را بندگی می‌کنم."

 پس در خلاصه میشه اینطور گفت که شریعت اومد تا گناه رو به انسان نشون بده، بعد که گناه به انسان نشون داده شد، به خاطر شریعت گناه جان تازه ای گرفت و از سمت شیطان تقویت شد و در واقع استبداد دینی رو به وجود آورد. شیطان با این کار پستی بیش از حد خودش رو نشون داد چرا که نشون داد که حتی چیز نیکو(شریعت) رو به پستی و گناه تبدیل میکنه. با ظهور عیسی مسیح، شریعت کامل شد و بعد به صلیب کشیده شد و گناهان انسان پاک شد، پس ما دیگه زیر نظر شریعت و برده شریعت نیستیم که بخواد گناهمون شمرده بشه بلکه زیر فیض و بخشش خداوند قرار داریم. پس شیطان دیگه شما رو به گناه کردن وسوسه نمیکنه چون که میدونه که تلاش بی فایده داره میکنه! اما شیطان به کار خودش ادامه میده و هرکاری میکنه که شما این ایمان رو از دست بدید، حتی اگه شده دین های قلابی درست میکنه مثل اسلام و بهاییت. اما اگه ایمان شما به کار عیسی مسیح بر روی صلیب از بین بره و اون موقع شروع به گناه کردن بکنید، اون موقع معلوم میشه که شیطان دوباره به درون جلد شما وارد شده. اما شیطان فقط وقتی میتونه به درون شما وارد بشه که ایمان شما به عیسی مسیح از بین بره. به خاطر همینه که عیسی مسیح فرمودند: در من بمانید تا من نیز در شما بمانم. پس دوستان من شما وقتی که به عیسی مسیح ایمان میارید، فقط و فقط به یک چیز میبالید و فخر میفروشید. اونم مصلوب شدن خداوندمان عیسی مسیح هست که توسط آن دنیا و گناه نزد ما مصلوب شده و ما نزد دنیا و گناه. پس دیگه این بدن ما برده گناه و شریعت نیست که بخواد بازیچه دست شیطان بشه و اگه فرد ایمان دار مرتکب گناهی بشه، چه قبل، چه در هنگام گناه و چه بعد از گناه، احساس دوری از عیسی مسیح میکنه، چرا که عیسی مسیح(روح القدس) در بدن کسی که گناه میکنه نمیمونه. پس دوستانی که ایمان میارید، در عیسی مسیح بمانید تا او نیز در شما بماند و قدم های زندگیتون رو با روح(همان روح مقدس برگرفته شده از خدا و همان پشتیبان وعده داده شده از مسیح) بردارید و همیشه گوش بدید ببینید روح چی میگه. به جسم و خواسته های جسمی توجه نکنید چرا که جسم ما بر روی صلیب با جسم عیسی مسیح به صلیب کشیده شده(بعد از اینکه به کار عیسی مسیح بر روی صلیب ایمان آوردیم و ترجیحا غسل تعمید گرفتیم) تا شاید در آخر در رستگاری و حیات جاویدان با او شریک باشیم. آمین...

۱۳۹۲ آبان ۷, سه‌شنبه

گوشت بدن و خون عیسی مسیح

ساعاتی قبل از دستگیر شدن عیسی مسیح، ایشان پس از صحبت کردن با یارانش درباره اتفاقاتی که به زودی اتفاق خواهد افتاد، از جمله دستگیر شدن و محکوم شدن او به مرگ و برگشتن او از مرگ و ظاهر شدن به منتخب شدگانش، عیسی مسیح تکه نانی رو برداشت و پس از شکر گفتن، آن را تکه تکه کرد و به یارانش داد و فرمود: "بگیرید و بخورید، این گوشت بدن من است." سپس جام شرابی را نیز برداشت و گفت: "بگیرید و بنوشید، این خون من است. زمانی که من از بین شما میروم، این کار را بین خود انجام دهید و از من یاد کنید."
مسیحیان، در کلیساها، دست کم سالی یک مرتبه، ترجیحا سالگرد روزی که عیسی مسیح به صلیب کشیده شد، جمع شده و این کار را انجام میدهند و از عیسی مسیح یاد میکنند. عیسی مسیح فرمودند: "اگر میخواهید تا از عدالت سیر شوید، اگر میخواهید تا زندگی جاویدان داشته باشید، باید از گوشت بدن من بخورید و از خون من بیاشامید." این ها حرف هایی بود که بسیار عجیب و شگفت انگیز به نظر میرسید، اما بعد از مصلوب شدن عیسی مسیح، مسیحیان متوجه شدند که این سخنان تلویحی بود. 
هدف اصلی از این کار، به یاد آوردن مصلوب شدن(قیام مظلومانه) عیسی مسیح هست و در واقع مسیحیان با این عمل که عشاء نامیده میشه، با به یاد آوردن داستان قیام عیسی مسیح، جون تازه ای برای ادامه دادن به ماموریت(زندگی) پیدا میکنند که اعتقاد مسیحیان این است که با این حرکت، روح عیسی مسیح در کلیسا و یا خانه ای که در آن عشاء انجام میشود ظاهر میشه و از درون به شرکت کنندگان این مراسم آرامش میده. اگه تا به حال در چنین مراسمی شرکت نکرده اید، پیشنهاد میکنم حتما این کار رو بکنید حتی اگه نمیخواین نان و یا شراب رو بخورید یا بنوشید، آرامشی که در این مراسم از درون شما رو دگرگون میکنه و حس کردن روح خداوند، بی نظیره.
عیسی مسیح فرمودند: "در من بمانید، تا من نیز در شما بمانم. چرا که آرامشی که من به شما میدهم، این دنیا به شما نمیتواند بدهد." - آرامشی که عیسی مسیح به آدمیزاد میده رو واقعا هیچ کس و هیچ چیز دنیایی جاش رو نمیتونه بگیره. در انجیل یوحنی در انتهای باب 6 آمده آست: عیسی پاسخ داد: «یقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را نیاشامید در خودتان حیات ندارید. هركه بدن مرا بخورد و خون مرا بیاشامد حیات جاودان دارد و من در روز بازپسین او را زنده خواهم ساخت. زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. هرکه جسم مرا می خورد و خون مرا می آشامد، در من ساكن است و من در او. همان طوری که پدر زنده مرا فرستاد و من به وسیلهٔ پدر زنده هستم، هرکه مرا بخورد به وسیلهٔ من زنده خواهد ماند. این نانی كه از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست كه نیاکان شما خوردند و مردند. زیرا هرکه از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.»
در انتها دوست دارم یادی از چهار مسیحی نوکیش ایرانی به نام های "بهزاد، رضا، مهدی و امیر بکنم که در جهت شرکت در مراسم عشاء و نوشیدن شراب مقدس(خون عیسی مسیح) حدود سه هفته پیش هر کدام به 80 ضربه شلاق محکوم شده اند. امیدوارم که خداوند یکتا به این عزیزان صبر بده و روزی بیاد که همه بتونند بدون اضطراب و ناراحتی در ایران عزیز خدای خود رو پرستش کنند. آمین.
"اگر جهان از شما نفرت دارد، بدانید كه قبل از شما از من نفرت داشته است. اگر شما متعلّق به این جهان بودید، جهان متعلّقان خود را دوست می‌داشت، امّا چون شما از این جهان نیستید و من شما را از جهان برگزیده‌ام، به این سبب جهان از شما نفرت دارد." - عیسی مسیح - انجیل یوحنی - باب 15

لینک خبر در زیر:

۱۳۹۲ آبان ۶, دوشنبه

وارد شدن مسیح به اورشلیم بر روی کره الاغ

پیشگویی زکریا در ارتباط با آمدن نجات دهنده در عهد عتیق - زکریا باب ۹ آیه ۹

ای مردم صهیون شادمانی کنید! ای اهالی اورشلیم از خوشی فریاد برآورید! زیرا پادشاه شما با پیروزی و با فروتنی سوار بر کرّه الاغی پیش شما می آید.


-------------------------------------------------------------------------------------------------

رهبران یهود عیسی را به کفر متهم کردند. بعد، در حضور پنطیوس پیلاطس یهودیان بدو جواب دادند که ما شریعتی داریم و موافق شریعت ما واجب است که بمیرد زیرا خود را پسر خدا ساخته است. پسر خدا بودن یعنی طبیعت خدا را داشتن. پسر خدا بودن یعنی "از خدا" بودن. ادعای داشتن طبیعت خدا یعنی ادعای خدا بودن، برای رهبران یهود کفر بود.


۱۳۹۲ آبان ۵, یکشنبه

باکره ای آبستن خواهد شد و پسری خواهد زایید

چند آیه از اشعیا - فصل های 7-9
خداوند خودش به شما علامتی خواهد داد و آن این است که باکره ای آبستن شده، پسری خواهد زایید که نامش عمانوئیل یعنی "خدا با ماست" خواهد بود.... او بر ما سلطنت خواهد کرد و اسم های(لقب های) او مشاور عجیب، خدای قدیر، پدر جاودان و شاهزاده صلح و دوستی خواهد بود. قدرت شانه اش روز افزون و مملکتش همیشه در صلح خواهد بود. او مثل خاندانش داوود سلطنت میکند و قدرتش از حال تا ابد بر نیکی و عدالت خواهد بود. خدای متعال با اشتیاق این کار را به کمال خواهد رساند.

۱۳۹۲ آبان ۴, شنبه

تناقض درباره مکان سرزمین مقدس در قرآن

برای یهودیان و مسیحیان، مکان سرزمین مقدس کاملا مشخص هست. سرزمینی که امروز اسرائیل نامیده میشه و هنوز بر سر آن جنگ و خونریزی میشه. سرزمینی که هیچ کس تا 70-80 سال پیش باورش نمیشد که دوباره دست یهودی ها بیفته. اما قرآن درباره سرزمین مقدس چی میگه؟ چند آیه در سوره مائده از قرآن که در زیر آمده کاملا درست هستش و با کتاب مقدس سازگاری داره:

سوره مائده - آیات 20 تا 26:
به یاد آورید هنگامی را که موسی به قوم خود گفت:« ای قوم من، نعمت خدا را بر خود بیاد آورید، آنگاه که در میان شما، پیامبرانی قرار داد و شما را فرمانروا (و شاهان) قرار داد و چیزهایی به شما بخشید که به هیچ یک از جهانیان نداده بود. ای قوم! به سرزمین مقدس که خدا برایتان مقرر نموده است، وارد شوید، و به پشت سر خود باز نگردید(و عقب گرد نکنید) که زیانکار خواهید شد». گفتند: « ای موسی! بی گمان در آنجا قومی (زورمند و) ستمگرند، و ما هرگز وارد آن نمی شویم تا آنها از آن بیرون شوند، پس اگر آنها از آن بیرون شوند، قطعاً ما وارد خواهیم شد». دو تن از مردانی که (از خدا) می ترسیدند و خداوند به آنها نعمت ارزانی داشته بود گفتند: «شما از دروازه بر آنان پس هنگامی که وارد شدید، قطعاً شما پیروز خواهید شد، و بر خدا توکل کنید؛ اگر ایمان دارید». (بنی اسرائیل) گفتند:«ای موسی! تا زمانی که آنها در آنجا هستند؛ ما هرگز وارد نخواهیم شد، تو و پروردگارت بروید و بجنگید؛ ما همین جا نشسته ایم.» (موسی) گفت:« پروردگارا ! من تنها اختیار خودم و برادرم (هارون) را دارم ؛ پس میان ما و این گروه نافرمان جدایی بیفکن». (خداوند) فرمود:« آن (سرزمین مقدس) تا چهل سال بر آنها حرام شده است پیوسته در زمین سر گردان خواهند بود، پس بر این گروه نافرمان غمگین مباش».

اگه ادامه این سوره رو بخونید می بینید که موضوع عوض میشه و شروع میکنه درباره پسران آدم و حوا و دعوای هابیل و قابیل صحبت میکنه که دوباره در کتاب مقدس هم آمده. اما کتاب مقدس اینطور نیست که از یک موضوعی به یک موضوع دیگه بپره. در واقع شما اگه دقت کنید قرآن تقریبا در همه سوره های بزرگ درباره قوم بنی اسرائیل یک چیزی نوشته. به عنوان مثال بزارین با هم چند آیه از سوره الشعرا رو بخونیم:

سوره الشعرا - آیات 52 تا 59:
و به موسی وحی کردیم که : « شبانه بندگانم را (از مصر) بیرون ببر، بی گمان شما تعقیب می شوید». پس فرعون (چون از ماجرا آگاه گردید) گرد آورندگان (نیرو) را به شهرها فرستاد. (و گفت:) اینها (= بنی اسرائیل) گروهی اندک (و ناچیز) هستند، و اینها ما را به خشم آورده اند، و ما همگی آماده (و بیدار) هستیم». پس آنها را از باغها و چشمه ها بیرون کردیم. و (نیز) از گنجها و منزلگاه نیکو (و قصرهای مجلل بیرون راندیم). (آری) این چنین (کردیم) و بنی اسرائیل را وارث آنها ساختیم.

خوب خودتون الان نظرتون چیه؟ آیا قوم بنی اسرائیل در مصر ماند و یا با شکافته شدن دریای سرخ از مصر خارج شد و به سرزمین مقدس وارد شد؟ بعد از 40 سال چی شد؟ سرزمین مقدس اصلا کجاست؟ مصر هستش یا اسرائیل امروزی؟ شما نمیتونید جواب درست حسابی از قرآن بگیرید و همون طور که در دو نمونه از سوره در بالا می بینید، تناقض بزرگی وجود داره و ادعای سوره الشعرا بنا بر به ارث بردن سرزمین مصر به هیچ عنوان با کتاب مقدس و تاریخ سازگاری نداره و همین طور با سوره مائده تناقض داره. خیلی جالبه مگه نه؟ قرآن رو عربی بخونیم و معنیش رو نفهمیم همین میشه دیگه. و مهمتر از اون وقتی هر سوره ای داره درباره چندین موضوع صحبت میکنه و همه چیز رو با هم قاطی پاتی میکنه همین میشه دیگه. مثلا در سوره مائده دیگه نمیگه که بعد از 40 سال چی شد؟

البته این تتاقض در سوره های دیگه هم ادامه پیدا میکنه. اگه مایل هستید که بیشتر این تناقض رو دنبال کنید، سوره الاعراف آیه های 129 تا 137 رو هم بخونید و بعد سوره القصص آیه های 2 تا 6. خیلی جالبه که یک داستان بسیار مهم اینجوری در کتاب الله که معجزه به حساب میاد در سوره های مختلف پخش شده و با هم تتاقض داره. نه فقط با هم بلکه با تاریخ تناقض داره. کار به جایی میرسه که در سوره بقره آیه 61 به طور واضح سرزمینی که به بنی اسرائیل داده شده، مصر نامیده میشه اما در ترجمه های مختلف شما اگه نگاه کنید می بینید که این کلمه رو به "شهری" ترجمه میکنند چرا که اگه به معنی واقعی ترجمه بشه، این تناقض با وقایع تاریخ کاملا آشکار میشه و ماه از پشت ابر میاد بیرون و همه متوجه میشن که این کتاب معجزه که نیست هیچ، به هیچ عنوان نمیتونه از سمت خدا یا پیامبری باشه که دنباله دین یهودیت و یا نسخه کامل آن مسیحیت باشه.

سرزمین مقدس در تورات
در تورات نوشته شده که خداوند وقتی بنی اسرائیل رو از مصر بیرون میاره و از بردگی نجات میده، به سرزمین مقدس و یا وعده داده شده به ابراهیم میبره و از اونها میخواد که وارد اون سرزمین بشن ولی این قوم سرپیچی میکنه از این دستور خداوند و میگه که خدا ما رو دوست نداره و ما رو از مصر آورده بیرون تا بده دست این کنعانیان و کسایی که در این سرزمین هستند تا ما رو بکشند. حتی تعدادی میان رای گیری کنند که رهبری انتخاب کنند و به مصر برگردند اما خشم خدا از نافرمانی آنها باعث میشه که زمین دهن باز کنه و کسایی که داشتند این حرف ها رو میزدند و میخواستند رهبری انتخاب کنند و به مصر برگردند به درون زمین برند. از میان کسایی که برای تجسس زمین رفته بودند فقط 2 نفر از آنها به نام های یوشع و کلن با ایمان قوی میگن که ما نباید از کسی بترسیم خدا با ماست و ما باید به دستور خدا عمل کنیم و وارد این سرزمین بشیم. قرآن خیلی به طور خلاصه به این قضیه در آیه 23 سوره مائده اشاره میکنه. خداوند در تورات به طوری خشمگین میشه که به موسی میگه برو کنار و وساطت نکن این دفعه و بزار من همه این ها رو از بین ببرم و بعد تو رو به یک ملت بزرگ تبدیل کنیم، اما باز دوباره با دعا و وساطت موسی خدا راضی میشه که فقط کسایی که بالای 20 سال سن دارند مجازات بشن و در بیابان بمانند و بمیرند و 40 سال در بیابان ها چادر بزنند و سرزمین مقدس بر آنها حرام بشه. حالا بماند که بعد این قوم توبه میکنه و تصمیم میگیره که به سرزمین وارد شه اما موسی میگه که نه این کار رو نکنید چون همون طور که گفتم خدا با شما نیست و مجازات شما اینه که تا 40 سال در این بیابان زندگی کنید و همین جا بمیرید و بعد فرزندان شما سرزمین مقدس رو فتح خواهند کرد. البته یوشع و کلن از این مجازات معاف میشن و بعد از 40 سال بنی اسرائیل به رهبری یوشع وارد سرزمین مقدس میشه و داستان های دیگه که به طور کامل در کتاب مقدس هست. از جمله تخت پادشاهی داوود و معبد خدا در اورشلیم(پایتخت سرزمین مقدس) و ادامه یافتن داستان تا ظهور عیسی مسیح و مصلوب شدن او و اتفاقات بعد از آن توسط فرستادگان عیسی مسیح. داستان کامل رو میتونید در کتاب مقدس دنبال کنید. البته کتاب مقدس حدودا 10 مرتبه بزرگتر از قرآن هستش و بسیار خسته کننده برای خواندن، من پیشنهاد میکنم که این فیلم 10 قسمتی کتاب مقدس رو که در سال 2013 ساخته شده رو دانلود کنید و ببینید که حدود 8 ساعت هستش و بعد میتونید در موردش برای تحقیق و مطمئن شدن به کتاب مقدس اشاره کنید. اگه زبان انگلیسی بلد باشید، منابع بسیار زیادی در اینترنت هست از جمله مناظره بین اسلام و مسیحیت و یهودیت و خیلی چیزهای دیگه که متاسفانه به دلیل ایزوله شدن کشور ما و جمعیت کم مسیحی، منبع زیادی برای این چیزها وجود نداره.

 این موضوع با جزئیات بیشتر در سایت زیر پیدا میشه. سایت زیر یکی از بهترین سایت ها برای این مورد تناقض ها و ادعاهای اشتباه در تعالیم اسلامی هست. با وجود اینکه این سایت به زبان انگلیسی نوشته شده، در ایران دسترسی بهش ممنوعه(آخرین باری که من امتحان کردم).

۱۳۹۲ آبان ۳, جمعه

پیشگویی های مهم اشعیا درباره عیسی مسیح

اشعیای پیامبر، یکی از پیامبرانی است که پیشگویی های زیادی در نوشته هاش شده و قسمت عظیمی ازین پیشگویی ها در مورد مسیح موعود هستش(از جمله باکره بودن مادرش، محل تولدش، محل بزرگ شدنش و همچنین لقب هایی که مردم به او خواهند داد). اما فصل 53 اشعیا شاید دومین رتبه رو در پیشگویی ها درباره مسیح موعود داشته باشه(بعد از فصل 22 مزامیر داوود). این فصل در مورد قوم بنی اسرائیل و قبول نکردن مسیح از سمت آنها و قربانی شدن مسیح موعود هست و همچنین مظلوم واقع شدن مسیح و دهان بازنکردن او برای دفاع از خودش درست مانند بره ای که برای قربانی به کشتارگاه برده میشه. پیشنهاد میکنم خودتون این فصل رو کامل بخونید. ترجمه زیر، ترجمه پارسی قدیم هستش و میتونید از سایت پروژه کلمه به صورت رایگان این ترجمه رو بخونید و حتی فایل صوتی هم دارند برای کسایی که تنبلیشون میشه بخونند. یک سوالی که خواننده ها شاید در ذهنشون ایجاد بشه این هست که چرا این پیشگویی ها زمان حالت گذشته رو دارند، دلیلش اینه که پیامبرها معمولا اتفاقات آینده رو در خواب می دیدند و خواب ها رو به صورت نوشته درمیاوردند و برای کسی که این خواب رو دیده و داره تعریف میکنه، مسلما حالت گذشته داره. این در مورد پیشگویی های یوحنی در مکاشفات یوحنی، آخرین کتاب مقدس هم صدق میکنه. البته بعضی جاها هست که خداوند مستقیم با پیامبر صحبت میکنه و خبر از چیزی میده که در آینده اتفاق خواهد افتاد و خوب در این وضعیت پیشگویی ها کاملا مشخصه و در حالت آینده نوشته شده.

اشعیا - فصل 53

1  كیست‌ كه‌ خبر ما را تصدیق‌ نموده‌ وكیست‌ كه‌ ساعد خداوند بر او منكشف‌ شده‌ باشد؟2  زیرا به‌ حضور وی‌ مثل‌ نهال‌ و مانند ریشه‌ در زمین‌ خشك‌ خواهد رویید. او را نه‌ صورتی‌ و نه‌ جمالی‌ می‌باشد. و چون‌ او را می‌نگریم‌ منظری‌ ندارد كه‌ مشتاق‌ او باشیم‌.3  خوار و نزد مردمان‌ مردود و صاحب‌ غمها و رنج‌ دیده‌ و مثل‌ كسی‌ كه‌ رویها را از او بپوشانند و خوار شده‌ كه‌ او را به‌ حساب‌ نیاوردیم‌.4  لكن‌ او غم‌های‌ ما را بر خود گرفت‌ و دردهای‌ ما را بر خویش‌ حمل‌ نمود. و ما او را از جانب‌ خدا زحمت‌ كشیده‌ و مضروب‌ و مبتلا گمان‌ بردیم.5  و حال‌ آنكه‌ به‌ سبب‌ تقصیرهای‌ ما مجروح‌ و به‌ سبب‌ گناهان‌ ما كوفته‌ گردید. و تأدیب‌ سلامتی‌ ما بر وی‌ آمد و از زخمهای‌ او ما شفا یافتیم‌.6  جمیع‌ ما مثل‌ گوسفندان‌ گمراه‌ شده‌ بودیم‌ و هریكی‌ از ما به‌ راه‌ خود برگشته‌ بود و خداوند گناه‌ جمیع‌ ما را بروی‌ نهاد.7  او مظلوم‌ شد امّا تواضع‌ نموده‌، دهان‌ خود را نگشود. مثل‌ بره‌ای‌ كه‌ برای‌ ذبح‌ می‌برند و مانند گوسفندی‌ كه‌ نزد پشم‌ برنده‌اش‌ بی‌زبان‌ است‌ همچنان‌ دهان‌ خود را نگشود.8  از ظلم‌ و از داوری‌ گرفته‌ شد. و از طبقه‌ او كه‌ تفكّر نمود كه‌ او از زمین‌ زندگان‌ منقطع‌ شد و به‌ جهت‌ گناه‌ قوم‌ من‌ مضروب‌ گردید؟9  و قبر او را با شریران‌ تعیین‌ نمودند و بعد از مردنش‌ با دولتمندان‌. هرچندهیچ‌ ظلم‌ نكرد و در دهان‌ وی‌ حیله‌ای‌ نبود.10  امّا خداوند را پسند آمد كه‌ او را مضروب‌ نموده‌، به‌ دردها مبتلا سازد. چون‌ جان‌ او را قربانی‌ گناه‌ ساخت‌، آنگاه‌ ذریت‌ خود را خواهد دید و عمر او دراز خواهد شد و مسرّت‌ خداوند در دست‌ او میسّر خواهد بود.11  ثمره‌ مشقّت‌ جان‌ خویش‌ را خواهد دید و سیر خواهد شد. و بنده‌ عادل‌ من‌ به‌ معرفت‌ خود بسیاری‌ را عادل‌ خواهد گردانید زیرا كه‌ او گناهان‌ ایشان‌ را بر خویشتن‌ حمل‌ خواهد نمود.12  بنابراین‌ او را در میان‌ بزرگان‌ نصیب‌ خواهم‌ داد و غنیمت‌ را با زورآوران‌ تقسیم‌ خواهد نمود، به‌ جهت‌ اینكه‌ جان‌ خود را به‌ مرگ‌ ریخت‌ و از خطاكاران‌ محسوب‌ شد و گناهان‌ بسیاری‌ را بر خود گرفت‌ و برای‌ خطاكاران‌ شفاعت‌ نمود.

۱۳۹۲ آبان ۱, چهارشنبه

​معجزه ای به نام قرآن!

در این قسمت هدف من مطرح کردن یک مشت سوال و دلیل هست برای ​اینکه مساله روشن بشه که چرا من قرآن رو معجزه نمی دونم و بعد در مورد معجزات دیگه ای که به پیامبر اسلام نسبت داده میشه، از جمله مهمترین آنها که شق القمر هست صحبت کنم.
نکته مهمی که بسیاری از مسلمان ها در مورد قرآن نمی دونند اینه که در قرن ششم، اصلا زبان عربی هنوز تاسیس نشده بوده و اولین قرآن ها به زبان آرامی نوشته شده، زبانی که امروزه در کل دنیا تقریبا منقرض شده و ریشه اش از زبان عبری گرفته میشه. برای اینکه بیشتر با زبان آرامی که یکی از زبان های رایج در قرن ششم بوده آشنا بشین، میتونید خودتون تحقیق کنید در این زمینه و یا به سایت ویکیپیدیا مراجعه کنید. پس سوال اول من اینه که اگه قرار بود خداوند یکتا طبق ادعای اسلام و قرآن، آخرین معجزه اش، یک کتاب باشه، چرا از زبان اصلی این کتاب محافظت نکرد و اجازه داد که عربی جای این زبان رو بگیره؟
سوال بعدی اینه که چرا این کتاب به صورت کتبی از اول به محمد داده نشد؟ ما همه میدونیم که ده قوانین اولیه رو که خداوند به موسی میده در کوه سینا، به صورت کتبی روی دو تا سنگ به زبان عبری مینویسه و از قوم یهود درخواست میکنه که جعبه ای از طلا درست کنند و از این سنگ ها مراقبت کنند و بعدها این سنگ ها رو در معبد قرار میدهند(داستان کامل در تورات). پس قرآن اگه معجزه بود، چرا کتبی نیومد و چرا شفاهی اومد و اونم 23 سال طول کشید!؟


چرا این کتاب توسط یک فرشته به محمد به طور شفاهی خوانده شد؟ اگه قرار بود محمد آخرین پیامبر اول الازم باشه، چرا با خدا مستقیم ملاقات نکرد همون طور که موسی به طور مستقیم با خدا صحبت کرد و همین طور پیامبران بزرگ دیگه از جمله ابراهیم و عیسی مسیح(عیسی مسیح ادعا میکرد که خداوند پدر در جسم او ساکن است و تمامی حرف ها و کارهایش، از طرف پدری که در او ساکن است میباشد نه او و به خودش لقب پسر خدا و پسر انسان رو داده بود - داستان کامل در انجیل یوحنی). مهمتر از همه خدا به طور مستقیم با کل قوم یهود که حدود دو میلیون نفر بودند در نزدیکی کوه سینا صحبت کرد که باعث ترس و وحشت آنها شد(داستان کامل در تورات). پس چرا دین باید اینقدر رمزگونه و در خفا کامل بشه و اسمش معجزه نامیده بشه؟!
در سوره القصص آیه 52 آمده که "کسانی که پیش از این(قرآن) به آنان کتاب(آسمانی) داده ایم، به آن ایمان می آورند." این پیش بینی در حالیه که هنوز بعد از حدود 14 قرن، جمعیت مسیحیان در دنیا بیشتر از مسلمان هاست و همین طور یهودی ها ایمان نیاوردند و حدود 8 میلیون هنوز یهودی داریم. این در حالیه که در مورد ظهور مسیح از قبل پیش بینی شده بود که قوم بنی اسرائیل که مردم خودش هستند او را دریافت و قبول نمیکنند(مزامیر 118 آیه 22 و 23 - اشعیا 49 ایه 7 - اشعیا 53 آیات 3 تا 9). البته بودند کسایی که عیسی مسیح رو همراهی کردند از درون خود قوم یهود(مهمترین آنها شائول که بعدا به پولس معروف شد و بعد از مصلوب شدن عیسی مسیح ایمان آورد و خودش جزو کسانی بود که ضد عیسی مسیح بود ولی بعد از دیدن عیسی مسیح بعد از مصلوب شدن او نظرش عوض شد - داستان کامل در اعمال رسولان و نامه های مختلف پولس)، ولی در کل، اکثریت قوم او رو قبول نکردند. برعکس قرآن که ادعا میکنه اهل کتاب ایمان خواهند آورد(اینطور برداشت میشه که همه به اسلام ایمان خواهند آورد) و این در حالیه که تعداد مسلمان هایی که مسیحی میشن و یا کلا از اسلام خارج میشن بسیار بیشتر از شاید تعداد کل یهودی ها و مسیحی هایی باشه که در گوشه کنار دنیا به دلایل متعدد از جمله مالیات جزیه و یا شست شوی مغزی مسلمان میشن.
نکته بعدی در مورد معجزات دیگری هست که به محمد نسبت داده شده ولی در قرآن هیچ اشاره ای به آن ها نشده از جمله معروف ترین آنها شق القمر. من سوالم از مسلمان ها اینه که اگه چنین معجزه ای اتفاق افتاده، چرا در قرآن ثبت نشده؟ و چرا در آیه های متعدد در قرآن نوشته شده که وقتی مردم از محمد خواستند تا معجزه کنه، در جواب گفته که من آدمی معمولی بیش نیستم و معجزه ها نزد کسی به جز خدا نیست و در نهایت تنها معجره ای که به آن اشاره شده خود قرآن هست که سال ها بعد از وفاط محمد نوشته شده و اصلش شفاهی بوده و زبان اصلیش منقرض شده!! آیه های زیادی هست که من اینجا چند تا اشاره میکنم: سوره انعام، آیه 37 و 109 - سوره یونس آیه 20 - سوره رعد آیه 7 و غیره
نتیجه گیری

تنها معجزه ای که پیامبر اسلام انجام داده، یکسری آیات هست که به صورت شفاهی به او نازل شده و سال ها بعد از مرگش به صورت کتبی درومده و زبان اصلی آن به عربی تغییر کرده و با وجود اتحاد و زوری که خلیفه های آن زمان از جمله عمر اعمال کردند، امروز قرآن های عربی متفاوتی داریم. هفت قاری و هفت روایت. در خارج از اسلام قدیمی ترین قرآن به زبان آرامی ادعا میشه در یمن پیدا شده که به زمان ولید بر میگرده و طبق گفته یک متحقق آلمانی که به زبان آرامی مسلط هست، هر کدام از لغت های این قرآن میتونه به لغت های مختلفی در عربی امروز ترجمه بشه، و این گذشته از این هست که تعدادی از آیه ها در این قرآن پاک شده و دوباره نوشته شده. نتیجه این تحقیق در کشورهای اسلامی ممنوعه، همون طور که فروش کتاب مقدس در ایران ممنوعه و کلیساها اجازه فروش و یا تبلیغ این کتاب رو ندارند که خودش سوال برانگیزه و نشون میده که چقدر وحشت و ترس در کشورهای اسلامی وجود داره ازین که مردم حقیقت رو بفهمند. البته این برداشت من هست. در هر صورت نتیجه این تحقیق رو میتونید در لینک زیر ببینید و بیشتر تحقیق کنید خودتون اگه میخواین. من خودم به شخصه دلایل زیادی دارم برای رد کردن قرآن به عنوان یک معجزه و به نظرم مضحک ترین ادعا در اسلام هست. اما حتی اگه بر فرض محال من این کتاب و دین از سوی خداوند باشه و ادامه دین خدا باشه، من از رد کردنش چیزی برای ترسیدن ندارم چون که در همین کتاب آمده که هرکسی که به خداوند یکتا ایمان داشته باشه و اعمال نیک انجام بده، ترسی برای او نیست و پاداشش محفوظه - سوره بقره آیه 62 و سوره مائده آیه 69

۱۳۹۲ مهر ۲۸, یکشنبه

عیسی مسیح، روح خدا در جسم انسان

عیسی مسیح هم خدا بوده و هم انسان، خدا از نظر روح، انسان از نظر جسم. در واقع خداوند برای اینکه به انسان ثابت کنه که چقدر دوست داره، تصمیم میگیره بیاد و خودش مثل انسان در رحم مادر پا به این دنیا بزاره و بین مردمی که خلق کرده زندگی کنه، با وجود اینکه خداست، اما خاضع برخورد کنه و مثل یک انسان زندگی کنه و خدا رو پرستش کنه و به خودش(در جسم انسان) و انسان های دیگه لقب فرزند خدا رو بده و به خدا لقب پدر رو بده و با وجود اینکه مرتکب هیچ گناهی نشده، گناهکار شمرده بشه و قوم بنی اسرائیل بهش تهمت کافر بودن و فرستاده شیطان بزنند و او رو به اعدام محکوم کنند و به بدترین حالت مرگ در این دنیا رو تجربه کنه تا بتونه قربانی نهایی برای رهایی انسان از دست گناه و شیطان بشه و مهمتر از همه به همه ما آدم ها درسی فراموش نشدنی بده که زندگی در این دنیا فقط و فقط یک ماموریت است و ما نباید انتظار دیدن بهشت رو در این دنیا داشته باشیم، این دنیا یک زندان بیش نیست و هدف از زندگی پرورش روح است نه جسم چرا که جسم از بین خواهد رفت. عیسی مسیح لقب پسر انسان و پسر خدا رو خودش به خودش میده و اگه این حرف شرک و کفر باشه، پس مسلمان ها بهتره که برن و یهودی بشن چرا که یهودی ها دست کم این صحبت ها رو که کرده شده قبول دارند و اصلا دلیل اصلی اعدام عیسی مسیح، کفرگویی و خدا خواندن خویش بود. رهبران یهود عیسی را به کفر متهم کردند بعد، در حضور پیلاطس یهودیان بدو جواب دادند که ما شریعتی داریم و موافق شریعت ما واجب است که بمیرد زیرا خود را پسر خدا ساخته است. پسر خدا بودن یعنی طبیعت خدا را داشتن. پسر خدا بودن یعنی "از خدا" بودن. ادعای داشتن طبیعت خدا یعنی ادعای خدا بودن، برای رهبران یهود کفر بود. مشکل اصلی بین مسیحیت و اسلام در اینجاست که در اسلام به مسلمان ها گفته میشه که به صلیب نگاه نکنند و برای اتفاقی که افتاده عزاداری نکنند چرا که عیسی مسیح به صلیب کشیده نشد، بلکه این طور به نظر رسیده!!! اسلام هیچ وقت نمیگه که چه کسی به صلیب کشیده شد متاسفانه و فقط یک ادعای مضحک میکنه بدون اینکه حتی بتونه این ادعا رو اثبات کنه و بعدش پرونده این دین و پیامبر رو میبنده و تمامی حدیث ها و اتفاقتی رو که مسیحیان ثبت کردند رو تحریف شده اعلام میکنه. این ها همه در حالی هست که عیسی مسیح، مصلوب شدنش و غلبه کردن به مرگ رو بارها و بارها به صورت رمزگونه پیشگویی میکنه.
"او جواب داد: «نسل شریر و بی وفا نشانه ای می خواهند و تنها نشانه ای که به آنها داده خواهد شد، نشانهٔ یونس نبی است. همان طور که یونس سه روز و سه شب در شکم یک ماهی بزرگ ماند، پسر انسان نیز سه شبانه روز در دل زمین خواهد ماند." -
انجیل متی - فصل 12

"پس یهودیان از او پرسیدند: «چه معجزه ای می کنی که نشان بدهد حق داری این کارها را انجام دهی؟» عیسی در پاسخ گفت: «این معبد را ویران کنید و من آن را در سه روز برپا خواهم کرد.» یهودیان گفتند: «ساختن این معبد چهل و شش سال طول کشیده است. تو چطور می توانی آن را در سه روز بنا کنی؟» امّا معبدی که عیسی از آن سخن می گفت بدن خودش بود" - انجیل یوحنی - فصل 2

"و همچنان که موسی مار را در بیابان بلند نمود(تا آنهایی که توسط عذاب الهی به دلیل سرپیچی از فرمان خدا توسط مارهای سمی مصدوم شده بودند، با نگاه کردن به مار برنزی که موسی بلند کرده بود، از مرگ نجات پیدا کنند و شفا یابند)، همچنین پسر انسان(عیسی مسیح) نیز باید بلند کرده شود(به صلیب کشیده شود)، تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد." - عیسی مسیح - انجیل یوحنی باب 3

 در واقع ایمان آوردن به عیسی مسیح واقعی، ایمان آوردن به قربانی شدن او بر روی صلیب هستش. چرا که ما انسان ها همه گناهکار هستیم و خون عیسی مسیح میتونه ما رو از گناهانمون پاک کنه، همون طور که عیسی مسیح به یارانش فرمودند: شما باید از گوشت بدن من بخورید و از خون من بیاشامید تا به رستگاری برسید و نجات پیدا کنید.

این بحث بسیار بحث بزرگیه و با یک پست نمیشه کاملش کرد اما شما می تونید در این مورد بیشتر تحقیق کنید خودتون، بهترین کار خواندن کتاب مقدس هست و بعد جاهایی که متوجه نمیشین می تونید تحقیق کنید اما قبل از همه اینا باید با تمام وجود از خدا بخواین که کمکتون کنه و حقیقت رو نشونتون بده، باید با خضوع بگین که من نمی فهمم این چیزا رو و سواد کافی برای درک و فهم ندارم پس تو ای خدای بزرگ خودت کمکم کن تا حقیقت روشن بشه. آمین.

ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا فراموش کرده ای؟

حضرت عیسی مسیح یکی از جمله هایی که زیر صلیب فریاد می زنند این هست: "ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا رها کرده ای؟" - انجیل متی فصل 27 آیه 46 و انجیل مرقص فصل 15 آیه 34.
ترجمه های مختلف:
"ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا واگذاشته ای؟"
"ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا فراموش کرده ای؟"
این فریاد عیسی مسیح بر روی صلیب در واقع قسمتی از کامل کردن نوشته انبیاء هست و حضرت مسیح با این فریاد ذهن تماشاچیان رو به سوی فصل 22 کتاب زبور، که سرود کمک خواستن داوود هست میبره، بعدها متوجه میشن که این سرود در مورد مسیح موعود نوشته شده بوده و نه حضرت داوود. در این آیات حتی صحبت از سوراخ شدن دست ها و پاهای مسیح شده و پیش بینی های دیگه ای مثل تقسیم کردن لباس هاش توسط سربازان رومی و فحاشی ها به او از طرف مردم. من ترجمه فارسی امروز باب 22 مزامیر رو این پایین میزارم که با هم بخونیم. شما میتونید برای دسترسی به این ترجمه به سایت www.bible.com مراجعه کنید و عضو بشین.
مزامیر - فصل 22 - سرود حضرت داوود - درخواست کمک و سرود ستایش:
1خدای من، خدای من! چرا مرا ترک کردی؟ چرا از من دور هستی و کمکم نمی کنی و به فریادم نمی رسی؟ 2آه، ای خدای من، روزها التماس می کنم و تو جواب نمی دهی، شبها ناله و زاری می کنم و آرام ندارم. 3امّا تو به عنوان تنها قدّوس، بر تخت سلطنت نشسته ای و بنی اسرائیل تو را ستایش می کنند. 4نیاکان ما بر تو توکّل کردند، آنها توکّل نمودند و تو آنها را نجات دادی. 5به حضور تو زاری نمودند و رهایی یافتند. به تو پناه آوردند و ناامید نشدند. 6امّا من کِرم هستم، نه انسان. نزد همه کس خوار و خفیف شده ام. 7هر که مرا می بیند مسخره ام می کند، آنها سر خود را می جنبانند. 8و می گویند: «تو به خداوند توکّل کردی، چرا او تو را نجات نمی دهد؟ اگر خداوند تو را دوست دارد، چرا به تو کمک نمی کند.» 9تو بودی که مرا از رحم مادر به دنیا آوردی و در آغوش او از من مراقبت نمودی. 10از همان روز تولّدم، تو خدای من بوده ای و من به تو توکّل نموده ام. 11از من دور مشو، زیرا مشکلات نزدیک است و کسی نیست که به من کمک کند. 12دشمنان بسیاری همچون گاوانِ نرِ سرزمینِ باشان، مرا احاطه کرده اند، 13و مانند شیرانِ درّنده و غرّان دهان خود را برای من بازکرده اند. 14قوّت من از من بیرون رفته، همچون آبی که برروی زمین ریخته باشد، بند بند استخوانهایم از هم جدا شده، و دلم مانند موم در سینه ام آب شده است. 15گلویم همچون سفال خشک شده و زبانم به سقف دهانم چسبیده است و تو مرا بر روی خاک، در حال مرگ رها کرده ای. 16دشمنان، یعنی این گروه شریر، مانند سگ، دور مرا گرفته اند و دستها و پاهای مرا سوراخ کرده اند. 17استخوانهایم از لاغری شمرده می شوند. دشمنانم به من خیره شده اند. 18لباسهایم را بین خود تقسیم می کنند و بر ردای من قرعه می اندازند. 19امّا تو ای خداوند، از من دور مشو! ای یاور من، به دادم برس! 20مرا از دَمِ شمشیر نجات بده، مرا از چنگ این سگها رهایی ده. 21مرا از دهان این شیرها نجات بده، و جان مرا از دست شاخهای گاوان وحشی برهان. 22کارهای تو را برای قوم خود بیان خواهم کرد، تو را در حضور پرستندگانت ستایش خواهم نمود. 23ای خادمان خداوند، او را ستایش نمایید، ای فرزندان یعقوب، او را گرامی بدارید، ای بنی اسرائیل، او را پرستش نمایید، 24زیرا او رنج دیدگان را فراموش نمی کند و روی خود را از آنها بر نمی گرداند، بلکه دعای آنها را می شنود و مستجاب می نماید. 25در میان جماعتی بزرگ، تو را پرستش خواهم نمود! نذرهای خود را در مقابل پرستندگانت ادا خواهم کرد. 26فقیران هرقدر که بخواهند، خواهند خورد و سیر خواهند شد، جویندگان خداوند، خدا شما را همیشه کامیاب سازد. 27مردم سراسر جهان، خداوند را به یاد خواهند آورد و همهٔ اقوام عالم به سوی وی خواهند آمد و او را پرستش خواهند کرد. 28خداوند پادشاه است و بر همهٔ ملتّها فرمانروایی خواهد کرد. 29همهٔ متکبّران جهان در پیشگاه او تعظیم خواهند کرد، تمام انسانهای فانی در مقابل او سجده خواهند نمود. 30آیندگان، خداوند را خواهند پرستید؛ مردم دربارهٔ خداوند برای نسلهای آینده تعریف خواهند کرد. 31آنانی که هنوز متولّد نشده اند، خواهند شنید که خداوند قوم خود را نجات داده است.
این سرود معمولا هرسال در سالگرد مصلوب شدن عیسی مسیح(عید پاک) به صورت دعا در کلیساها خوانده میشه. من لینکی رو پایین میزارم برای این سرود به زبان انگلیسی قدیمی که در کلیساهای انگلیسی زبان خوانده میشه.
اما این سوال پیش میاد که مگه مسیحیا نمیگن عیسی خود خدا بوده؟ پس به کی داره دعا میکنه اگه خودش خداست!؟ در پست بعد به این سوال جواب میدم.

۱۳۹۲ مهر ۲۷, شنبه

جدیدترین فیلم سریالی کتاب مقدس

سریال ها و فیلم های زیادی درباره کتاب مقدس ساخته شده اما این سریال جدیدترینشونه و همین امسال 2013 روی پرده رفته. این فیلم که در واقع سریال هستش ولی فقط 10 قسمت 45 دقیقه ای، جدیدترین فیلمی هستش که خلاصه شده اتفاقات تاریخی ثبت شده در کتاب مقدس رو به نمایش میزاره، از ابتدا(پیدایش، آدم و حوا) تا تکامل(حضرت مسیح و مصلوب شدن او و زنده شدن ایشان). بهترین راه برای دانلود این فیلم تورنت هستش. من یک بسته زیرنویس فارسی هم اینجا برای دانلود میزارم، البته زیرنویس فارسی زیاد جالب نیست و مشکلات زیادی داره مثلا به کتاب مقدس میگه انجیل و حتی در قسمت آخر من امروز متوجه شدم که یکجا به پولس میگه پطرس اما لپ مطلب گرفتنیه اگه انگلیسی بلد نیستید. حجم این سریال حدود 4 گیگ هستش. امیدوارم که این فیلم رو دانلود کنید و ببینید، این فیلم جرقه های زیادی در ذهن آدمیزاد به وجود میاره که باعث میشن آدم بره و بیشتر تحقیق کنه تا ببینه که آیا واقعیت داره این گفته ها؟ اگه داره، تا چه مقدار؟

لینک زیرنویس فارسی: http://pastelink.me/dl/f32ae6

برای دوستانی که نمی دونند تورنت چیه، شما برای دانلود کردن تورنت کلاینت و لینک های بالا به فیلتر شکن نیاز دارید، اما بعدش برای دانلود کردن فیلم نیازی به فیلترشکن نیست. میتونید تورنت کلاینت رو از لینک زیر دانلود کنید:


موفق باشید. اگه سوالی دارید حتما کامنت بزارید. خوشحال میشم.

۱۳۹۲ مهر ۲۶, جمعه

داستان ابراهیم، اسماعیل و اسحاق در کتاب مقدس

داستان ها در تعالیم اسلامی در مورد ابراهیم و فرزندانش، تفاوت بسیار بالایی با تورات داره و ادعاهایی میشه که نه تنها با کتاب مقدس تناقص داره، بلکه در هیچ جای تاریخ نمیشه این ادعاها رو اثبات کرد. در واقع مثل این میمونه که یک عده سعی کرده اند تاریخ رو عوض کنند اما موفق نشدند. یکی از این ادعاها ساختن کعبه به دست ابراهیم و اسماعیل هستش. دیگری دستور قربانی کردن اسماعیل، درصورتی که در کتاب مقدس بارها به اسم گفته شده که فرزندی که خداوند دستور قربانی شدنش رو میده اسحاق بوده. همین طور پرتاب شدن ابراهیم به درون آتش توسط نمرود که یک داستانی هستش که در ادبیات یهودی تدریس میشده و میشه و هیچ منبعی در کتاب مقدس وجود نداره که تاییدش کنه.

خیلی از این ادعاها واقعا شاید درست بودنش به نفع همه ادیان باشه، مثل پرتاب شدن ابراهیم به آتش و گلستان شدن آتش، این خوب معجزه بسیار قشنگیه اگه اتفاق افتاده باشه، و دلیلی نداره که ازتورات یا کتاب مقدس حذف بشه. اما این اتفاق ها آدم رو سخت تو فکر میبره که یک مشت آدم سعی کردند تاریخ رو عوض کنند و البته خیلی ها رو هم قانع کردند. اما حضرت مسیح فرموده بودند که پیامبران کاذب زیادی خواهند آمد و بسیاری را گمراه خواهند کرد پس جای تعجب آنچنانی نباید داشته باشه این قضیه.

اما یکی از ادعاهای دیگه ای که در اسلام میشه، برکت دادن خدا به اسماعیل هستش و گفته میشه که چون خدا به ابراهیم قول داد از اسماعیل مواظبت کنه و بهش نوادگانی زیاد بده، پس محمد که یکی از نوادگان اسماعیل هستش، این برکت رو کامل کرد!! درسته که ابراهیم از خدا خواست تا اسماعیل رو برکتش بده و خدا هم قبول کرد و گفت نگران نباش به او برکت خواهم داد، او و مادرش حاجر را به بیابان بفرست و نگران مباش چرا که من از او مراقبت خواهم کرد و او را زنده نگه خواهم داشت. و بعدها در کتاب مقدس میخونیم که حاجر برای اسماعیل یک زن مصری میگیره و اسماعیل صاحب 12 پسر میشه که همشون شاه میشن و در یک منطقه ای حکومت میکنند. اما در مورد ادعای تعالیم اسلامی مشکل اصلی اینجاست که:

1. به هیچ عنوان نمیشه اثبات کرد که محمد نواده اسماعیل باشه.
2. خداوند به طور واضح در کتاب مقدس به ابراهیم میگه که پیمان و عهد من با تو از طریق اسحاق ادامه پیدا میکنه و بعد از طریق یعقوب که به اسرائیل اسمش تغییر میکنه.
3. اگه قرار بود از هر بچه ابراهیم یک دین بیاد بیرون، پس 6 تا پسر دیگه ابراهیم که از طریق زن دوم او کتورا که بعد از مرگ سارا او رو گرفت به دنیا اومدند چه؟ آیا باید منتظر 6 تا دین دیگه بمونیم؟

پس قربانی کردن اسماعیل به جای اسحاق در تعالیم اسلامی کاملا با کتاب مقدس تناقص داره - مراجعه شود به فصل 22 پیدایش در تورات

ساختن کعبه توسط ابراهیم و شروع شدن مراسم حج کاملا یک ادعای اسلامیه و هیچ منبعی خارج از اسلام برای اثبات این قضیه وجود نداره. شما باید در نظر داشته باشید که اگه یک چنین ادعایی واقعیت داشت، حداقل یکی از پیامبران باید برای حج به کعبه میرفت و در کتاب مقدس بهش اشاره ای میشد. در کتاب مقدس به خانه یا معبد خدا در اورشلیم اشاره های زیادی شده اما به جایی در مکه به اسم کعبه هیچ اشاره ای نشده. شما حتی اگه منابع غیر از کتاب مقدس رو چک کنید هیچ منبعی راجع به چنین مکانی چیزی ننوشته(قبل از ظهور اسلام) و کعبه در واقع مرکز بت پرستی در عربستان بوده. جالبه که این ادعا و داستان رو به خورد میلیون ها مسلمون دادند مگه نه؟

پرتاب شدن ابراهیم به درون آتش توسط نمرود هم یک ادعایی هست که هم در ادبیات یهودی ها تدریس میشه و هم در تعالیم اسلامی. این داستان به هیچ عنوان در کتاب مقدس نیامده و من خودم به شخصه فکر میکنم که اگه این داستان واقعیت داشت، حتما در توراتی که موسی نوشت میامد چرا که اتفاقات بسیار کوچکتر از این در تورات آمده است. البته واقعا مهم نیست که این اتفاق افتاده یا نه. محمد با یک یهودی ازدواج کرده بود(خدیجه) و همون طور که میدونیم بسیاری از آیه های قرآن از تورات و تالمود(رساله ها و ادبیات یهودی) کپی شده و این هم یکی ازون آیه هاست.

شما فقط کافیه کتاب مقدس رو شروع کنید به خوندن، با تمام کردن قسمت پیدایش متوجه میشید که تناقصات بسیار زیادی بین تعالیم اسلامی و تورات وجود داره و دینی که ادعا بکنه ادامه دین قبلی هستش ولی صحبت هاش از نظر تاریخی تناقص داشته باشه رو به نظر من نمیشه بهش اعتماد کرد.

یکی از نکته های جالب یک آیه در خود قرآن هست. سوره عنکبوت آیه 27 در مورد ابراهیم میگه: "و اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم، و در فرزندانش نبوت و کتاب (آسمانی) قرار دادیم، و پاداش او را در دنیا دادیم، و بی تردید او در آخرت از صالحان است."

این آیه در وافع داره به طور واضح اقرار میکنه که کتاب و نبوت یا به قول کتاب مقدس، ماموریت و عهد و پیمان خدا برای نجات آدمیزاد از طریق ابراهیم بعد پسرش اسحاق و بعد پسر اسحاق، یعقوب که اسمش به اسرائیل تغییر کرد، ادامه خواهد یافت و این آیه به وضوح نشون میده که برخلاف تعالیم اسلامی، اسماعیل پیامبر نبوده و قرار نبوده که خدا نبوت یا پیامبری در نسل اسماعیل قرار بده، برخلاف تعالیم و ادعاهای اسلامی

۱۳۹۲ مهر ۲۴, چهارشنبه

پیشگویی محمد بر روی شتر و عیسی بر روی خر


پیشگویی محمد بر روی شتر و عیسی بر روی خر

در تعالیم اسلامی گفته میشه که در کتاب مقدس نوشته ای است که به فردی بر روی شتر اشاره میکنه و به فردی بر روی الاغ و آن شخصی که روی شتر است کسی نیست به جز محمد که با شتر وارد مکه شد و کسی که روی الاغ است کسی نیست به جز مسیح که با کره الاغ وارد اورشلیم شد! این ادعا از آیه 7 فصل 22 اشعیا از کتاب مقدس برگرفته میشه.

این ادعا مشکلات و تناقصات زیادی داره. بزرگترین مشکل این ادعا اینه که پیشگویی که در مورد مسیح موعود و وارد شدن او به اورشلیم بر روی کره خر گفته شده در فصل 9 زکریای پیامبر آیه 9 پیدا میشه که گفته شده: "ای‌ دختر صهیون‌ بسیار وجد بنما و ای ‌دختر اورشلیم‌ آواز شادمانی‌ سر بده‌! اینك‌ پادشاه‌ تو نزد تو می‌آید. او عادل‌ و صاحب‌ نجات‌ و حلیم‌ می‌باشد و بر الاغ‌، بر كُرّه‌ الاغ‌ سوار است". اما پیشگویی ‌که در تعالیم اسلامی به آن اشاره میشه هیچ ربطی به مسیح موعود نداره بلکه پیشگویی درباره سقوط بابل هستش که توسط پادشاه پرشیا، داریوش، در زمان دانیال نبی به حقیقت میپیونده.

قبل از اینکه مشکلات و دلایل دیگه برای رد کردن این ادعا رو مطرح کنم، بزارین با هم یک نگاهی به این فصل 21 اشعیای پیامبر بندازیم:

وحی‌ دربارۀ بیابان‌ بحر: چنانكه‌ گردباد در جنوب‌ می‌آید، این‌ نیز از بیابان‌ از زمین‌ هولناك‌ می‌آید. رؤیای‌ سخت‌ برای‌ من‌ منكشف‌ شده‌ است‌، خیانت‌ پیشه‌ خیانت‌ می‌كند و تاراج‌ كننده‌ تاراج‌ می‌نماید. ای‌ عیلام‌ برآی‌ و ای‌ مِدْیان‌ محاصره‌ نما. تمام‌ ناله‌ آن‌ را ساكت‌ گردانیدم‌. از این‌ جهت‌ كمر من‌ از شدّت‌ درد پر شده‌ است‌ و درد زه‌ مثل‌ درد زنی‌ كه‌ می‌زاید مرا درگرفته‌ است‌. پیچ‌ و تاب‌ می‌خورم‌ كه‌ نمی‌توانم‌ بشنوم‌، مدهوش‌ می‌شوم‌ كه‌ نمی‌توانم‌ ببینم‌. دل‌ من‌ می‌طپید و هیبت‌ مرا ترسانید. او شب‌ لذّت‌ مرا برایم‌ به‌ خوف‌ مبدّل‌ ساخته‌ است. سفره‌ را مهیا ساخته‌ و فرش‌ را گسترانیده‌ به‌ اكل‌ و شرب‌ مشغول‌ می‌باشند. ای‌ سروران‌ برخیزید و سپرها را روغن‌ بمالید. زیرا خداوند به‌ من‌ چنین‌ گفته‌ است‌: برو و دیده‌بان‌ را قرار بده‌ تا آنچه‌ را كه‌ بیند اعلام‌ نماید. و چون‌ فوج‌ سواران‌ جفت‌ جفت‌ و فوج‌ الاغان‌ و فوج‌ شتران‌ را بیند آنگاه‌ به‌ دقّت‌ تمام‌ توجّه‌ بنماید پس‌ او مثل‌ شیر صدا زد كه‌ ای‌ آقا من‌ دائماً در روز بر محرس‌ ایستاده‌ام‌ و تمامی‌ شب‌ بر دیده‌بانگاه‌ خود برقرار می‌باشم و اینك‌ فوج‌ مردان‌ و سواران‌ جفت‌ جفت‌ می‌آیند و او مزید كرده‌، گفت‌: بابل‌ افتاده‌ است‌ و تمامی‌ تمثال‌های‌ تراشیده‌ خدایانش‌ را بر زمین‌ شكسته‌اند. ای‌ كوفته‌ شده‌ من‌ و ای‌ محصول‌ خرمن‌ من‌ آنچه‌ از یهوه‌ صبایوت‌ خدای‌ اسرائیل‌ شنیدم‌ به‌ شما اعلام‌ می‌نمایم‌. وحی‌ درباره‌ دومه‌: كسی‌ از سعیر به‌ من‌ ندا می‌كند كه‌ ای‌ دیده‌بان‌ از شب‌ چه‌ خبر؟ ای‌ دیده‌بان‌ از شب‌ چه‌ خبر؟ دیده‌بان‌ می‌گوید كه‌ صبح‌ می‌آید و شام‌ نیز. اگر پرسیدن‌ می‌خواهید بپرسید و بازگشت‌ نموده‌، بیایید وحی‌ دربارۀ وحی درباره عرب‌: ای‌ قافله‌های‌ ددانیان‌ در جنگل‌ عرب‌ منزل‌ كنید ای‌ ساكنان‌ زمین‌ تیما تشنگان‌ را به‌ آب‌ استقبال‌ كنید و فراریان‌ را به‌ خوراك‌ ایشان‌ پذیره‌ شوید زیرا كه‌ ایشان‌ از شمشیرها فرار می‌كنند، از شمشیر برهنه‌ و كمان‌ زه‌ شده‌ و از سختی‌ جنگ زانرو كه‌ خداوند به‌ من‌ گفته‌ است‌ بعد از یكسال‌ موافق‌ سالهای‌ مزدوران‌، تمامی شوكت‌ قیدار تلف‌ خواهد شد و بقیه‌ شماره‌ تیراندازان‌ و جبّاران‌ بنی‌ قیدار قلیل‌ خواهد شد چونكه‌ یهوه‌ خدای‌ اسرائیل‌ این‌ را گفته‌ است‌ ‌.

 از خواندن متن کاملا مشخصه که این پیشگویی هیچ ربطی به هیچ پیامبری نداره. صحبت از فوج هایی از الاغان و شتره نه از شخص خاصی که بر روی الاغ یا شتره. همون طور که گفتم این پیشگویی ها درباره سقوط بابل هست که توسط شاه پرشیا(داریوش) در کتاب دانیال نبی بعد از مرگ پادشاه بابل(بختنصر) به حقیقت میپیونده. این یکی دیگه از سوء استفاده های تعالیم اسلامی از کتاب مقدس رو ثابت میکنه که به سادگی مشخصه که این ادعا به هیچ عنوان نه تنها ربطی به حضرت مسیح نداره، بلکه نمیتونه بشارت پیامبری به اسم محمد باشه.



۱۳۹۲ مهر ۲۳, سه‌شنبه

آیا آیه 2 در باب 33 تثنیه درباره محمد است یا درباره خدا

یکی دیگه از ادعاهای بشارت در تعالیم اسلامی اشاره به آیه 2 در باب 33 تثنیه است. به گفته آیه 1 این سخن موسی است که قبل از مرگ میگوید:

تثنیه - باب 33 - آیه 1-2: این برکاتی است که موسی، مرد خدا، قبل از وفاتش به قوم بنی اسرائیل داد. "خداوند از کوه سینا آمد، مانند خورشید بر فراز ادوم طلوع کرد و از کوه فاران بر قوم خود درخشید. آنگاه ده ها هزار فرشته با او بودند و قانونی آتشی در دست راست او."

در تعالیم اسلامی گفته میشه که کوه سینا مربوط به موسی میشه، ادوم مربوط به عیسی میشه و کوه فاران همان مکه امروزی است و مربوط به محمد میشه. قانون آتشی قرآن هستش و ده هزار فرشته هم لشگر محمد در حمله به مکه از مدینه است که به فتح مکه منجر شد. این ادعاها به دلایل زیر مبطل هستند:

اگه کتاب مقدس رو کامل بخونید کاملا مشخصه که کوه یا صحرای فاران نزدیکی اورشلیم(اسرائیل امروزی) هستش و درست جایی است که قوم بنی اسرائیل حدود 40 سال به دلیل سرپیچی از دستور خداوند چادر میزنند و از سمت کنعانیان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. پس فاران به هیچ عنوان نمیتونه مکه امروزی باشه. نکته بعدی اینه که این جملات در مورد خداوند داره صحبت میکنه و ربط دادن آنها به آدمی مثل محمد که به قول مسلمان ها آدمیزادی بیش نبوده، به نظر من کفر هست. نکته بعدی اینه که موسی داره این صحبت ها رو در حالت گذشته میکنه و در واقع این اتفاقات افتاده و چیزی نیست که بخواد در آینده اتفاق بیفته. درسته که بعضی پیشگویی ها در کتاب مقدس در حالت گذشته هستند چون که در خواب مثلا دیده شدند و بعد نوشته شدند توسط پیامبران، اما اینجا شما می بینید که طبق ادعا جمله اول اتفاق افتاده و دو جمله بعد قراره که بیفته و این شدنی نیست. پیش بینی یا همش در حال گذشته هست و هنوز اتفاق نیفتاده یا به طور واضح در حال آینده و این شامل کل پیشگویی میشه نه فقط قسمتی از پیشگویی. در آخر هم این که شما اگه کامل کتاب مقدس رو بخونید می بینید که این جملات درباره قوم بنی اسرائیله و اتفاقاتی که افتاده. قانون آتشی هم کاملا واضح هست که توارت هستش نه قرآنی که حدود 2000 سال بعد آمده. خداوند به طور مکرر با موسی به طور رو در رو در ارتباط بود و فقط کوه سینا نبود و همین طور برای فتح سرزمین مقدس به آنها کمک میکنه. با خوندن کامل کتاب مقدس بسیار راحت میشه این طور ادعاها رو بررسی کرد و نتیجه گرفت که راسته یا دروغ.

مهمترین دلیل برای رد کردن این ادعا اینه که موسی داره درباره خداوند یکتا صحبت میکنه و به هیچ عنوان نمیشه این صحبت ها رو به شخص خاصی ربط داد.

۱۳۹۲ مهر ۲۰, شنبه

آیا عیسی درباره محمد بشارت داد یا درباره روح القدس؟

بشارت عیسی درباره پشتیبانی دیگر در انجیل یوحنی

همان طور که خیلی از شماها شنیده اید، انجیل یوحنی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چرا که یوحنی تنها شاگرد و   فرستاده عیسی مسیح بود که سال ها عمر کرد(برخلاف شاگردان و فرستادگان دیگر که به طرز بسیار وحشیانه در بازه ای تا حدود 30 سال بعد از مصلوب شدن عیسی مسیح، کشته شدند). یوحنی در سال 100 میلادی یعنی آخر قرن یکم به صورت طبیعی در افسوس( ازمیر در ترکیه امروزی) جان سپرد.

فصل های 14، 15 و 16 انجیل یوحنی درباره صحبت های حضرت عیسی مسیح به شاگردانش است در مورد  مسائلی که قرار است به زودی اتفاق بیفتد مانند دستگیر شدن، مجکوم شدن و مصلوب شدن او و دوباره زنده شدن او و همچنین پشتیبانی دیگر که برای شاگردانش خواهد فرستاد تا آنها ماموریت سنگینی که بر دوششان گذاشته شده است رو بتونند با موفقیت به پایان برسونند. متاسفانه در تعالیم اسلامی از بیش از 100 آیه در این 3 فصل، چهار آیه آن از درون متن بیرون کشیده شده و ادعا میشه که بشارت درباره پیامبر بعدی یا همان محمد است. در بعضی از این تعالیم حتی تهمت تحریف شدن کلمه یونانی "پاراکلت" به مترجمان داده میشه و ادعا میشه که مسیحیان این کلمه رو به معنی واقعی آن ترجمه نکرده اند و در واقع ترجمه اصلی آن همان معنی محمد یا احمد در عربی است و در نتیجه ادعای قرآن که میگوید در تورات و انجیل با اسم، بشارت محمد را داده ایم درست است.

اشکال های بسیار زیادی در مورد این ادعا وجود داره که من یکی یکی اون ها رو مورد بررسی قرار میدم. یکی از بهترین راه های من برای شروع بحث در مورد چنین ادعاهایی مطرح کردن چند سواله. سوال اولی که برای من پیش میاد اینه که اگه آقایونی که چنین ادعایی میکنند برن و این سه فصل رو کامل بخونند کاملا واضح هستش که حضرت عیسی داره بشارت پشتیبانی رو میده که در اکثر جمله ها ازش به عنوان روح راستی و یا روح مقدس یاد میکنه و مهمتر از همه اینکه این پشتیبان رو داره برای شاگردانش یا همون فرستادگانش میفرسته. حالا سوال من اینه که چه طور شما میاین و چهار جمله ازین فصل رو قبول میکنید ولی بقیش رو میگین تحریف شده؟ اگه نه پس چه طور میشه این پشتیانی که بشارت داده شده 600 سال بعد ظهور کنه؟ در واقع شما با این ادعا تمام اتفاقاتی که بعد از مصلوب شدن عیسی مسیح میفته رو تحریف شده میدونید و در واقع شما با این حرف دارین میگین که تمام یاران مسیح و مسیحیان بعد از مصلوب شدن عیسی مشرک شدند و امروز هم که ما بیش از دو میلیارد مسیحی در سراسر دنیا داریم اعتقاد به کتاب ها و نامه هایی دارند که از دم تحریف شده و همشون مشرک به حساب میان و درنتیجه به نظر من این ادعا قدرت خدا رو زیر سوال میبره. چرا که طبق این ادعا عیسی مسیح آمد و شرک را آورد و نه تنها مشکلات دین یهودیت رو برطرف نکرد بلکه به مشکلات افزود و هیزم بیشتری برای جهنم آماده کرد همون طوری که توی قرآن اومده که ما خیلیا رو آفریدیم تا هیزم آتش جهنم بشن، یا ما آنها را کور و کر کرده ایم تا نبینند و ایمان نیاروند!! این در حالیه که در کتاب مقدس نوشته شده شیطان بر دهان و چشمان آن ها بند زده است و آن ها را کر و کور کرده است که مبادا ببینند یا بشنوند تا برگردند به سوی من و من آنها را شفا بدهم و خوب کنم. سوال بعدی من اینه که آیا در مورد پیامبری به بزرگی محمد که قراره یک شریعت جدید رو بیاره و بعدش 12 نفر رو به قول شیعیان امام منصوب کنه و دوازدهمینش یک منجی باشه، منجیی که از حضرت مسیح بالاتر خواهد بود و در آخر زمان مسیح پشت سر او نماز خواهد خواند، تنها همین یک کلمه و همین چهار جمله رو از درسها و صحبت های مسیح دارین و بقیه تحریف شده؟ آیا میدونید که در کتاب های پیامبران پیشین بیش از 300 آیه پیشگویی در مورد مسیح وجود داره که به حقیقت پیوسته؟ و مهمتر اینکه این آیه ها قرن ها پیش نوشته شده، مثلا بشارت موسی نزدیک به 15 قرن پیش از ظهور مسیح نوشته شده یا متن زبور در مورد سوراخ کردن دست ها و پاهای مسیح 10 قرن پیش از ظهور مسیح نوشته شده، بله زمانی که هیچ کس در مورد صلیب و مصلوب کردن نمیدانست و اصلا چنین مجازاتی اختراع نشده بود. چه طوری میشه که بیش از سیصد پیشگویی در سال ها قبل از ظهور مسیح و حتی امروز سالها بعد از ظهور مسیح هنوز تحریف نشده، بعد پیشگویی هایی که در مورد پیامبر آخر که به نظر من مهمترین پیامبر خواهد بود همه تحریف شده!!

سوال کردن من میتونه ادامه پیدا کنه به این ادعای بچه گانه اما من دیگه ادامه نمیدم و میرم سر اصل مطلب. یعنی میرم که ثابت کنم این ادعا توی کت من و مسیحی که مطالعه کرده نمیره و کاملا ادعای کاذبی هستش به دلایلی که یکی یکی توضیح خواهم داد. قبل از اینکه دلایلم برای رد کردن این ادعا رو بیارم به این چهار آیه که از این سه فصل بیرون کشیده شده یک نگاهی بکنیم:

انجیل یوحنی - باب 14 - آیه 16: "و من از پدر درخواست خواهم کرد و او برای شما یک پشتیبان دیگر خواهد فرستاد تا همیشه با شما بماند." - باب 15 - آیه 26 "اما زمانی که آن پشتیبانی را که من از سمت پدر برای شما خواهم فرستاد می آید، یا همان روح حقیقت گو، که از پدر برگرفته شده است، در مورد من شهادت خواهد داد" - باب 14 - آیه 26: "اما آن پشتیبان، که همان روح مقدس است، که پدر به نام من خواهد فرستاد، به شما همه چیزها را یاد خواهد داد و همه چیز را به شما یادآوری خواهد کرد، همه چیزهایی که من به شما آموختم." - باب 16 - آیات 7 تا 14: "در هرصورت من به شما حقیقت را میگویم. برای شما بهتر است که من بروم چرا که تا زمانیکه من از میان شما نروم، آن پشتیان پیش شما نخواهد آمد. زمانی که او میاید، جهان را نسبت به گناه، عدالت و داوری بیدار خواهد کرد. نسبت به گناه برای اینکه آنها به من ایمان نیاوردند و نسبت به عدالت چرا که من نزد پدر میروم و شما دیگر مرا نخواهید دید و همچنین از بابت داوری زیرا که حکمران این جهان محکوم شده است! من هنوز بسیار چیزها هست که برای گفتن به شما دارم، اما شما طاقت شنیدن آنها را ندارید. اما زمانی که آن پشتیبان، روح حقیقت، می آید، او شما را با تمامی حقیقت آشنا خواهد کرد چرا که او با اختیار خود حرف نخواهد زد بلکه هرچه بشنود خواهد گفت و همچنین در مورد وقایعی که هنوز به حقیقت نرسیده اند پیشگویی خواهد کرد. او مرا جلال خواهد داد چرا که از آنچه آنِ من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد."

شاید خواندن همین چند جمله و سوالاتی که من بالا مطرح کردم کافی باشه برای خیلیا که حقیقت مشخص بشه، اما من خودم جزء کسایی بودم که شک کردم و نمی دونستم کی داره راست میگه. سوالاتی که بالا مطرح کردم خیلیاش بعد ازینکه بهم ثابت شد این پیش گویی ها در مورد روح القدس هستش و نه محمد، به ذهن من وارد شد. برای اینکه این قضیه برای من ثابت بشه خیلی تحقیق کردم و سعی میکنم که الان به طور خلاصه اینجا توضیح بدم دلایلم رو برای ربط دادن این بشارت به روح القدس.

روح القدس کیست؟

در تعالیم اسلامی ارزش و درسی در مورد چنین چیزی نیست و به خاطر همین خیلیا خبر ندارند و اصلا نمی دونند روح القدس در مسیحیت چه کسی است. به طور خلاصه روح القدس، روح مقدس خداوند یکتا هست که به گفته عیسی مسیح این روح درون جسم او بود و به همین دلیل بود که می توانست معجزات یا کارهایی را انجام بده که فقط خدا قادر به انجام دادن آنهاست. عیسی مسیح همچنین در مورد این روح مقدس به یهودیان هشدار میده که کفر گفتن به روح مقدس به هیچ عنوان بخشیده نخواهد شد، نه در این دنیا و نه در آخرت. این هشدار در زمانی اتفاق میفته که یهودیان با تهمت زدن به عیسی مسیح میگن که داره با کمک روح شیطان این کار ها و معجزه ها رو میکنه. داستان کامل رو میتونید در انجیل متی باب 12 بخونید. نکته بعدی اینه که عیسی مسیح بارها در انجیل میگه که پدر در من است و من در پدر و منظورش همون روح القدس هست.

نکته بسیار جالبی که باعث شد آخرین شک های من به این بشارت برطرف بشه، خواندن کتاب اعمال رسولان بود که در مورد اتفاقات بعد از مصلوب شدن عیسی مسیح نوشته شده. این کتاب پنجمین کتاب در کتاب های عهد جدید هستش. اتفاقاتی که به این بشارت وابسته هستش و اثبات میکنه که این بشارت درباره روح مقدس خداوند است و نه محمدی که شش قرن بعد در سن 40 سالگی ادعای پیامبری کرد. اتفاقات بعد از مصلوب شدن عیسی مسیح و معجزاتی که توسط شاگردانش به وسیله روح مقدس در سراسر دنیا انجام میشه و شهادت های آنها به زنده شدن عیسی مسیح در روز 3 و بالا رفتن او در آسمان در روز 40 و دریافت پشتیبان بشارت داده شده در روز 50 و غیره. اتفاقاتی که در تعالیم اسلامی سانسور شده چرا که در غیر اینصورت ابطال بودن دین اسلام ثابت خواهد شد. مهمترین این اتفاقات سکوت و ترس شاگردان تا 50 روز بعد از مصلوب شدن عیسی مسیح هست و شجاعت و قدرتی که بعد از ظهور روح مقدس پیدا میکنند. یکی دیگه از مهمترین وقایع، زنده شدن عیسی مسیح در جسم و ظاهر شدن و غذا خوردن او با شاگردانش است. عیسی به شاگردانش میگه که من رو پدر زنده کرده اما من هنوز پیش پدر نرفته ام پس بیایید و به من دست بزنید ببینید که زنده شده ام، همان طور که به شما گفتم، پس ایمان بیاورید. در چهلمین روز آخرین دیدار عیسی مسیح با شاگردانش، او به آنها میگوید که از اورشلیم خارج  مشوید تا آن پشتیبانی را که به شما قول داده بودم برایتان بفرستم و سپس به آسمان ها میره و ده روز بعد آن پشتیبان فرستاده میشه و قدرت و شجاعتی به شاگردانش میده که با معجزه و صحبت کردن به زبان های مختلف ماموریتشون رو در اورشلیم آغاز میکنند و از همان ابتدا 5000 نفر ایمان میاورند. من پیشنهاد میکنم که این قسمت از کتاب مقدس رو حتما بخونید و بعد به این بحث ها برگردید.

دلایل اینجانب برای رد کردن ادعای بشارت محمد در انجیل یوحنی

بدون اینکه کامل این سه فصل رو بخونیم، مشخصه که اولا پشتیبان به شاگردان و ایمان آورندگان به مسیح بشارت داده شده و نه به همه مردم. پشتیبان از طرف عیسی مسیح پیام خواهد آورد، پشتبیان برای همیشه ماندگار خواهد بود. حالا شاید مسلمونا بگن که خوب قرآن تا به ابد پیش ماست دیگه! اما نمیشه این ادعا رو کرد چون که کتاب مقدس هم تا ابد پیش ماست ولی نکته مهمتر اینه که مسلمان ها ادعا میکنند که پشتیبان محمد هست نه قرآن و محمد درگذشت و تا ابد پیش ما نیست در صورتی که روح مقدس خداوند تا ابد با ایمان آوران واقعی به عیسی مسیح خواهد بود. پشتیبان قبل از هرچیز در مورد عیسی مسیح شهادت خواهد داد. چندین بار به روح بودن و مقدس بودن این پشتیبان اشاره شده و مسلمان ها شاید بگن که خوب جبرئیل روح بود دیگه! اما این ادعا اشتباه هست چرا که عیسی مسیح به طور واضح میگه روح مقدس، نمیگه فرشته و مهمتر اینکه، بالاخره پشتیان توی تعالیم اسلامی کیه؟ محمد؟ قرآن؟ یا جبرئیلی که فقط محمد دید!؟ پشتیان همه تعالیم عیسی مسیح رو یادآوری خواهد کرد، کاری که توسط شاگردان به کمک روح القدس انجام شد و هسته دین مسیحیت توسط شاگردان عیسی در نامه های مختلف به ملت های گوناگون خلاصه میشه که از زمین تا آسمون با تعالیم قرآن متفاوته. تعالیم قرآن در واقع نزدیک به 80 درصد از تورات کپی شده و 20 درصد دیگه کاملا جدید و ظلم آوره از جمله قانون هایی مثل ازدواج موقت و چندهمسری و به قتل رساندن کسانی که ایمان نمیارن و یا از اسلام روی برمیگردونند و چیزهای دیگه که باعث ظلم بی شمار یک عده به نام خدا داره در خاور میانه قرن هاست که انجام میشه. پشتیان جهان رو نسبت به گناه بیدار میکنه چرا که به عیسی ایمان نیاوردند. این خیلی مهمه، ما همه گناه کاریم و در دین مسیحیت تنها راه بخشیده شدن و بازگشتن به آغوش خدا، ایمان آوردن به عیسی و مصلوب شدن اوست. همان طور که عیسی مسیح  پیش از مصلوب شدن فرمودند در باب 3 انجیل یوحنی: "و همچنان که موسی مار را در بیابان بلند نمود(تا آنهایی که توسط عذاب الهی به دلیل سرپیچی از فرمان خدا توسط مارهای سمی مصدوم شده بودند، با نگاه کردن به مار برنزی که موسی بلند کرده بود، از مرگ نجات پیدا کنند و شفا یابند)، همچنین پسر انسان(عیسی مسیح) نیز باید بلند کرده شود(به صلیب کشیده شود)، تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد.". این بزرگترین انحراف در دین اسلام هست به نظر من چرا که در تعالیم اسلامی گفته میشه که شخص دیگری به صلیب کشیده شد پس به صلیب نگاه نکنید و به مسیحی که مصلوب شده ایمان نیاورید!! مبادا هدیه خدا رو دریافت کنید که البته این جمله آخر رو من از خودم اضافه کردم. در مورد عدالت و داوری هم همینطور که هیچ کدوم ازین چیزا در اسلام تعلیم داده نشده و نمیشه. اما در نهایت پشتیبان در مورد اتفاقاتی که قرار است بیفتد پیشگویی خواهد کرد و این اتفاقات در نامه مکاشفات یوحنی نوشته شده و همچنین پیام را از طرف عیسی مسیح خواهد آورد، این در حالیه که طبق ادعاها، محمد قرآن رو از فرشته ای به نام جبرئیل گرفت و چبرئیل هم از جانب خدا. هیچ کسی اینجا از آوردن پیامی از جانب مسیح صحبت نکرد و ادعای تعالیم اسلامی حتی در همین چند آیه ای که خودنشون از متن بیرون کشیدن قابل اثبات نیست.

معنی کلمه یونانی پاراکلت و ادعای تحریف

اما در پایان، ادعای تحریف شدن کلمه پاراکلت به نظر من بسیار بچه گانه است و ما اینقدر دلیل اینجا داریم که حتی اگه پاراکلت یا همون پشتیبان معنی عربی محمد یا احمد رو داشته باشه باز هم چیزی رو ثابت نمیکنه. البته شما اگه این ادعا رو بررسی کنید میبینید که کاملا مبطل هستش و حتی در تعالیم اسلامی کلمه مقدس که بعد از روح آمده است رو کلمه اضافی در ترجمه ها می دونند و یک بحث عظیمی رو راه انداختند در بعضی از سایت ها که این ادعا رو اثبات کنند دریغ ازینکه هزاران دلیل دیگه برای رد کردن دین اسلام وجود داره که هیچ جوابی برای هیچ کدومش در تعالیم اسلامی پیدا نمیشه، در واقع من نتونستم جوابی برای این اشکالات پیدا کنم. برای بحث کامل در مورد این ادعا میتونید خودتون برین و بیشتر تحقیق کنید ولی من فعلا ادامه این بحث رو وقت طلف کردن میدونم. اما شاید بعدها در مورد این ادعا بیشتر نوشتم.

۱۳۹۲ مهر ۱۴, یکشنبه

آیا موسی درباره محمد بشارت داد یا درباره عیسی؟


آیا موسی درباره محمد بشارت داد یا درباره عیسی؟

حتما همه شماها شنیدید که در تعالیم اسلامی گقته میشه که موسی درباره آمدن محمد بشارت داده. سوال اصلی که در ذهن خود من به وجود میاد اینه که اگه موسی در مورد محمد بشارت داده پس در مورد عیسی چی؟ خوب مگه به ما نگفتن که حضرت عیسی هم یک پیامبر اولوالعزم بوده؟ پس آیا این عاقلانه تر نیست که بگیم موسی درباره پیامبر اولوالعزم بعدی بشارت داده یعنی عیسی و عیسی بشارت محمد رو داده؟ در هرحال شما اگه تورات رو کامل بخونید متوجه میشید که حضرت موسی فقط و فقط درباره یک پیامبر بشارت داده. حالا مسلمان ها اسرار دارند که این پیامبر محمد هست نه عیسی بنا به دلایلی که من الان به شما میگم چرا به نظر من مسلمان ها اشتباه میکنند و ادعای مسیحیان در مورد این بشارت درسته.

بشارت پیامبری بزرگ در تورات

در کتاب تثنییه که در واقع آخرین کتاب تورات هست، در فصل یا باب 18 آمده که بعد از اینکه خداوند در کوه سینا به قوم بنی اسرائیل ظاهر میشه و صحبت میکنه، مردم این قوم وحشت میکنن و به موسی میگن که ای موسی تو هر چه بگویی از جانب خدا ما همان را میکنیم پس مگذار ما خدا را ببینیم یا صدایش را بشنویم مبادا بمیریم. و خداوند در آیات 17، 18 و 19 این باب به موسی میگه که "آنچه گفتند به حق گفتند. پیامبری از میان برادرانشان مثل تو مبعوث خواهم کرد و کلام خود را در دهانش خواهم گذاشت و هرآنچه به او فرمایم به ایشان خواهد گفت و هرکسی که سخنان مرا که او به اسم من میگوید نشنود باید به من پاسخگو باشد." و البته خداوند ادامه میدهد که "اما اگر پیامبری سرخود بیاید و به اسم من سخن بگوید آن پیامبر باید کشته شود و اگر از خود میپرسید که از کجا بفهمیم که پیامبر را خداوند فرستاده است یا نه بدانید که اگر پیامبری به اسم خدا سخن بگوید و آنچه میگوید اتفاق نیفتد و به انجام نرسد، این امر از جانب خداوند نیست، بلکه آن پیامبر آن را از روی تکبر و غرور گفته است پس از او نترسید."

دلایل مسلمانان برای ربط دادن این بشارت به محمد

در تعالیم اسلامی گفته میشه که پیامبری که بشارت داده شده از برادران قوم بنی اسرائیل خواهد بود و برادران آنها همان اسماعیلی ها هستند که تنها پیامبری که از آن ها بیرون آمد محمد بود و هچنین گفته میشه که پیامبر شبیه موسی خواهد بود و محمد شباهت های زیادی با موسی داشت درحالی که عیسی هیچ شباهتی با موسی نداشت.

مقصود از کلمه برادران

نکته بسیار مهم در این قسمت اینه که کلمه برادران در واقع منظور همان برادران بنی اسرائیل هستش نه اسماعیلی ها. برای اثبات این نکته بسیار مهم کافیه که شما کلمه برادران در تورات رو در متن های مختلف بخونید و خواهید دید که منظور برادران بنی اسرائیل هستش. البته در یک قسمت هست که به برادران یا دوازده فرزند اسماعیل اشاره میکنه در کتاب پیدایش که باز دوباره در اون قسمت داره در مورد اسماعیلی ها صحبت میکنه به فرزندان و نوادگان اسماعیل میگه برادرانش. خارج از این نکته یک مساله مهم دیگه ای که وجود داره اینه که همه عرب ها بچه اسماعیل نیستند و به هیچ عنوان نمیشه ثابت کرد که محمد نواده اسماعیل هستش و دوباره نکته جالب دیگه اینه که ابراهیم فرزندان دیگری هم داشت به جز اسحاق و اسماعیل اما خداوند به او دستور داد که همه اون ها رو بفرست برن و به ابراهیم قول داد که بهشون برکت بده و زنده بمونند اما گفت که پیمانی که با تو دارم از طریق اسحاق به انجام میرسونم. اینا همه در کتاب اول تورات که اسم کتاب پیدایش هستش نوشته شده و شما میتونید برین و بخونید. حتی اسحاق دو تا پسر داشت یکی عیسو و دیگری یعقوب. دوباره اینجا خداوند به اسحاق و همسرش میگه که پیمان و یا عهدی که با ابراهیم بسته بودم از طریق یعقوب ادامه پیدا میکنه و بعدها اسم یعقوب رو به اسرائیل تغییر میده.

در تعالیم اسلامی تدریس داده میشه که کعبه رو ابراهیم با اسماعیل میسازه و قضیه حج شروع میشه از زمان ابراهیم در صورتی که چنین چیزی به هیچ عنوان در 26 قرن قبل از دین اسلام در هیچ کتاب تاریخی گفته نشده و وجود نداره. همچنین در تعالیم اسلامی گفته میشه که خداوند به ابراهیم میگه که اسماعیل رو قربانی کن و این درحالیه که نه تنها در قرآن چنین ادعایی نشده بلکه در تورات قسمتی که در این باره نوشته چندین بار به اسم قربانی که اسحاق هستش اشاره شده. در واقع قضیه قربانی کردن اسجاق سال ها بعد از فرستادن حاجر و اسماعیل به بیابان اتفاق میفته. در تعالیم اسلامی بسیاری از افراد پیامبر خوانده شده اند از جمله اسماعیل و نکته مهم اینه که اگه قرار بود از طریق اسماعیل دینی بیاد و یا دین خداوند کامل بشه پس بعد از مرگ اسماعیل چه کسی پیامبر شد؟ و دوباره نکته مهم اینه که کدوم عاقلانه تر به نظر میرسه؟ این که خدا یک قوم رو انتخاب کنه و دین را از طریق اون قوم کامل کنه یا اینکه اینور اونور دنیا پیامبر های جورواجور بفرسته و دین های مختلف و مردم رو گیج کنه و آخرش محمد رو بفرسته جایی که هیچ پیامبری نبوده و دین رو کامل کنه؟ اونم چه مدل کامل کردن؟ مدلی که 180 درجه با دین یهودیت و مسیحیت تفاوت داره؟ و ادعا میکنه همه کتاب های پیشین دستکاری شده؟ اگه قرار بود همه چیز دستکاری بشه پس چه فایده ای داشت که خدا این همه زحمت بکشه و پیامبران قبلی رو بفرسته؟

شباهت های موسی و محمد

اما در مورد شباهت ها. این ادعا به نظر من بچه گانه ترین ادعا هستش. در بعضی از تعالیم حتی این جمله از شباهت تغییر کرده و گفته که موسی بشارت پیامبری رو داده که شریعت جدیدی رو میاره و عیسی نمیتونه اون پیامبر باشه چون شریعت جدیدی رو نیاورده!! اشتباه بودن این ادعا رو بعدا توضیح میدیم که آیا عیسی مسیح شریعت جدیدی آورده یا نه. درواقع شریعت جدیدی رو آورده ولی این شریعت در کتاب نیست و بعدها شما خواهید دید که حتی از طریق پیامبران دیگه بشارت داده شده که شریعت بعدی در کتاب و یا به صورت نوشته نخواهد بود بلکه در قلب انسان نوشته خواهد شد و این همون شریعت مسیحیت هست که با ایمان آوردن به عیسی مسیح و از طریق روح مقدس پدر آسمانی به انجام میرسه. مسلمان ها به شباهت های دیگه از جمله جنگجو بودن موسی اشاره میکنند و یا پیامبری در سن بالا. من همین جا بگم که بین پیامبرها شباهت ها و تفاوت های زیادی وجود داره اما من با این که این ادعا بچه گونه به نظر میاد چند شباهت بین موسی و عیسی رو بیان میکنم تا قضیه روشن تر بشه:

هر دوی آنها از کودکی به طور معجزه آسا زنده ماندند و اطرافیان آنها میدونستند که پیامبر هستند. همونطور که فرعون دستور قتل بچه های پسر در قوم بنی اسرائیل رو داده بود اما موسی به طور معجزه آسا زنده موند، پادشاه یهود، هیرد هم زمانی که نشان ستاره رو در آسمان به گوشش رسوندند و گفتند پادشاه جدید و ابدی یهودیا یا همون مسیح معود و فرزند ویژه خداوند به دنیا اومده، مامورین رو فرستاد تا تمامی نوزادان در بیت الحم که تا دو سال سن دارن رو به قتل برسونه - برخلاف محمد که تا سن 40 سالگی هیچ کسی نمیدونست اون پیامبره.

شباهت دیگه ارتباط مستقیم با خداوند هستش. هر دوی آنها به طور مستقیم و رو در رو خداوند یکتا رو میشناختند. درواقع اگه برگردیم به تورات و بشارت موسی، خداوند میگه که حرف های خودم رو در درون دهانش میزارم و از طرف من حرف میزنه و تنها پیامبری که میگفت من از جانب خودم حرف نمیزنم و حرفهایی که دارم میزنم خداوند پدر در دهان من قرار داده همون حضرت عیسی مسیح بود. دوباره دقت کنید که محمد از جانب خودش بسیار حرفها زد و قرآن رو هم از طریق جبرئیل میگفت بهش منتقل شده و خداوند رو به طور مستقیم ندیده بود و نمیشناخت. درواقع فرستاده های حضرت مسیح هشدار دادند که حتی شیطلان نیز میتونه خودش رو به صورت فرشته دربیاره و بیاد بخواد شما رو گول بزنه پس مواظب باشید که گول نخورید. حتی حضرت مسیح هم خودش هشدار داده بود در مورد پیامبران دروغین که بعد از او خواهند آمد و بسیاری را گمراه خواهند کرد.

شباهت دیگه معجزه های بزرگیه که این دو پیامبر انجام دادند. درواقع اگه دوباره برگردیم به بشارت موسی خداوند میگه که اگه اون پیامبری که میفرستم چیزی که میگه اتفاق بیفته از طرف منه ولی اگه اتفاق نیفته، از طرف من نیست، پس از او نترسید. همون طور که میدونیم حضرت عیسی معجزه های بسیار زیادی رو کرده از شفا دادن کور و کر و لال و چلاق بگیر تا زنده کردن مرده اما محمد طبق قرآن معجزه ای نکرده و گفته که من یک آدم معمولی بیش نیستم. البته بعدها شایعاتی از جمله شق القمر در بعضی احادیث اومده و یا گفته میشه که قرآن معجزه هستش و این واقعا از دید خیلی ها از جمله خود من به هیچ عنوان معجزه به نظر نمیرسه کتابی که اصلش به زبان کوفی بوده و سال ها بعد از مرگ محمد نوشته شده و امروزه به زبان عربی امروز هستش و نزدیک 80 درصدش از قسمت های مختلف تورات کپی شده!!!

حضرت عیسی همان پیامبری که موسی بشارتش را داد

دلایلی که بالا اومد فقط برای پاسخ دادن به ادعاهای تعالیم اسلامی بود. مسیحیان یقین دارند که پیامبر بشارت داده شده حضرت عیسی مسیح بود نه فقط به خاطر دلایلی که بالا گفته شد بلکه به خاطر اینکه خود حضرت عیسی ادعا کرد که موسی درباره او بشارت داده و بعد از مصلوب شدنش، یاران او که ماموریت داشتند اتفاقاتی رو که افتاده رو به گوش جهانیان برسونند بارها به این بشارت موسی اشاره کردند و گفتند که این پیامبر بشارت داده شده همون عیسی بود که شما به صلیب کشیدینش. در انجیل یوحنی باب 5 آیه 46 حضرت عیسی مسیح داره به ملایان یهود میگه که اگه به موسی ایمان داشتید به من ایمان میاوردید چرا که موسی در مورد من نوشت. همچنین در کتاب اعمال رسولان که در مورد اتفاقات بسیار مهم بعد از مصلوب شدن عیسی مسیح هستش و شهادت دادن یاران او به زنده شدن عیسی مسیح در باب 3 آیه 22 پطرس که یکی از یاران و انتخاب شدگان مسیح بود بعد از دریافت روح القدس داره به مردم میگه که موسی به شما چنین گفت که پیامبری از میان برادرانتان برگزیده خواهد شد و آن پیامبر عیسی بود که شما مصلوبش کردید ولی او زنده شده و از ما خواسته که شهادت بدیم پس بیایید و توبه کنید. و دوباره در همین کتاب فصل هفت استیفان به این بشارت از سمت موسی اشاره میکنه و شهادت میده که عیسی همون پیامبر بشارت داده شده هستش که بعد از این صحبت ها یهودی ها سنگسارش میکنن.

نتیجه گیری

دوستان من سعی خودم رو کردم که دلایلم رو کامل توضیح بدم. البته شما خودتون باید برین و تمامی این منابع رو که گفتم بخونید و تحقیق کنید تا به این نتیجه ای که من رسیدم برسید. این یکی از چند آیات کتاب مقدس هستش که در تعالیم اسلامی استفاده میشه. به جز این حدودا 3 تا آیه دیگه هستش که در تعالیم اسلامی استفاده میشه برای اثبات پیامبری محمد. مشکل اصلی اینجاست که کتاب های پیشین از نظر اسلام دستکاری شده ولی باز هم چند آیه ازش میکشن بیرون برای اثبات ادعاشون چون درغیر این صورت قضیه میشه روباهه و دمش. نکته مهم اینه که آیات فراوانی وجود داره در کتاب مقدس که اسلام را باطل میکنه اما ما با اینکه این بحث ها و ادعاها بچه گونه به نظر میرسه، اون ها رو یکی یکی بررسی میکنیم تا برامون روشن بشه که کدوم دین پایه و اساسش بر مبنای دروغ هستش.